خلاصه ماشینی:
"او تصور میکرد که روشنفکر (به تصویر صفحه مراجعه شود) *یکی از جلسات هفتگی آیت الله سید احمد طالقانی پدر جلال آل احمد، شمس آل احمد از بالا ردیف دوم،نفر ششم آدم«همهچیزدانی»است که باید وضع موجود را تغییر بدهد و همه بدیها را به خوبی تبدیل کند و این امر،اغلب نشدنی است.
شما این را نشانه چه چیزهائی میدانید؟ این نشانهء از تاریخ مصرف نگذشتن یک اندیشه است و اینکه جلال توانسته پس از مرگش به اندازه دوره حیاتی و یا حتی بیش از آن،در جامعه خودش منشاء تاثیر باشد تا جائی که برخی از کتابفروشیهای مقابل دانشگاه،هنوز کتابهای او را در ویترین نمیگذارند و آنها را سانسور میکنند!شما فکر میکنید این افراد چرا این کار را میکنند؟ به خاطر داوریای که جلال در غربزدگی درباره شیخ فضل الله کرده!درواقع این جماعت با ادای تحمل مخالف و طرفداری از چندصدائی،با مخالفان خودشان رفتارهای کودکانهای میکنند.
بعد به اتاق من آمد و برایم نقل کرد که سید آمده بود برای خرید اسلحه از پدر پول بگیرد،اما پدری که اینقدر احتیاط داشت که کمتر به ما پول توجیبی میداد،چهطور میتوانست برای جریانی که نمیدانست عاقبت آن چه میشود، پول بدهد؟ یکی از خصوصیتهای جلال این بود که حضور در هیچ یک از جریانات سیاسی برایش حجاب حق نشد و به همین دلیل،به هنگام حضور در حزب توده و نیروی سوم، در پی پیدا کردن شباهت خود با دیگران در بسیاری از خصوصیات از جمله صراحت و شجاعت بود و چون در کسانی مییافت،آن را تحسین میکرد."