چکیده:
در اذهان عمومی«رونالدآیملرفیشر4»و«جرزینیمن5»بعنوان آمارشناسانی شناخته شدهاند که نظریات بنیادی آنها به ترتیب موجب تسهیل طراحی آزمایشها و طراحی نمونهگیریها شده است.در این مقاله یکبار دیگر به بررسی تاثیرات مهم افکار این دو مرد بزرگ بر این دو مقوله تحقیقی میپردازیم.و نیز به توضیح این مطلب خواهیم پرداخت که چگونه اختلاف نظرهای موجود درباره مقاله سال 1935 نیمن در مورد طرحهای آزمایشهای کشاورزی عملا منتهی به ایجاد تفاوتهای ما بین تحقیق در مورد آزمایشها و تحقیق در مورد نمونهگیریها گردید.
خلاصه ماشینی:
"اما بنظر میرسد که این استدلال پیرسون،با اینکه به نظر کاملا منطقی میآید،بیارتباط با بحث باشد،در واقع اتهام گریینوود و ایسرلیس به نیمن صرفا به خاطر نادیده گرفتن این دو مقاله خاص نبوده،بلکه به نادیده گرفتن کل کارهای چوپروف از بیست سال قبل از آن تاریخ مربوط میشده است که مدتی از آنرا با خود پیرسون کار کرده بود.
آنچه که در این گزارش و پیوستهای آن برای ما جالب میباشد خصوصا در مورد مباحثی که قرار بود ایسرلیس و گرینوود در سال بعد مطرح نمایند فقدان مراجع خاص برای کار نظری در خصوص نمونهگیری از جمعیت محدود توسط ایسرلیس،نیمن و چوپروف است اما فهرست مراجع در پیوست گزارش( b 6291)جنسن تنها شامل یک مرجع بود که همان پایاننامه 0191 خود او بود.
در نهایت، متوجه میشویم که به نظر میرسد تصادفی کردن نقش بسیار ناچیزی در بحثهای نیمن در مقاله 5391 داشته است درحالیکه برای عقاید فیشر ضروری بود و همه افکار او را در مورد مدلها و اعتبار روشهای آماری مربوط برای تجزیه و تحلیل آزمایشها شکل می داد.
نیمن در یک مقاله انتقادی مفصل در مورد تشریح تئوری آزمایشهای فاکتوریل توسط یتس که به صورت مکتوب بعد از جلسه ارایه شد مجددا از کار مشترک خود با پیرسون در خصوص آزمون فرضیهها استفاده کرد و این مسئله را مطرح نمود که میان-کنشها قدرت شناسایی کمی دارند و تعریف یتس(و بنابراین تعریف فیشر)در مورد میان-کنشها تا حد نابود کنندهای پر از اشکال است."