خلاصه ماشینی:
"اساس این (به تصویر صفحه مراجعه شود) روش بر این فرضیه استوار است که اطلاعات تولید یک سری تجربیاتی است که به عنوان واقعیتهای فیزیکی،بیولوژیکی و اجتماعی دنیای پیرامون ما مورد استفاده حسهای ما قرار میگیرد.
در انجام مشاهدات سیستماتیک،پژوهشگران روابط عمومی با بکار گرفتن سه روش اصلی جمعآوری،اطلاعات را مورد مطالعه قرار میدهند،این روشها عبارتند از:1) پژوهش پیمایشی 2)تحلیلهای غیر محسوس(تحلیل محتوا)3)و روشهای مشاهدهای(تجربیات).
یک خوشه اغلب بطور جغرافیایی تعریف میشود، مانند یک روستا،شهر یا یک بخش انتخابی از اینجا به بعد، پژوهشگر میتواند هم از نمونهگیری اتفاقی ساده و هم نمونهگیری سیستماتیک برای انتخاب اشخاص حقیقی به منظور مصاحبه کردن استفاده کند.
یک پژوهشگر ممکن است این واحد تحلیلی را زمان مطالعهء روزنامه برای تعیین تعداد اشارههایی که به یک سازمان خاص شده است،مورد استفاده قرار دهد.
شاخص طبقات در تحلیل محتوا عبارتند از: 1-مادهء موضوع-ارتباطات درباره چه چیزی انجام میشود؟ 2-مسیر-ماده موضوع با چه چیزهایی سروکار دارد(مطلوب -نامطلوب؛قوی-ضعیف)؟ 3-برخورد-منابع و سطوح برخورد چیست؟ 4-شکل یا نوع ارتباطات-رسانهء ارتباطی چیست(روزنامه، رادیو و تلویزیون)؟ خارج از این فرایند،مسأله مهم اولیهء اعتبار و روایی اندازهگیری است،انتخاب موضوع در تحلیل محتوا با یک تعریف از جمعیت آماری مورد مطالعه شروع میشود.
روشهای جمعآوری اطلاعات بطور مقدماتی از علوم اجتماعی گرفته میشود،که در این میان از تحقیق پیمایشی و روشهای غیر محسوس به خصوص در تحلیل محتوا استفاده زیادی میشود.
در روابط عمومیها،پژوهشگران نیاز دارند شیوه خود را برای استفاده زیاد از تحقیق پیمایشی تغییر دهند و بسوی یک اعتماد بیشتر به روشهای دیگر،به خصوص روش مشاهدهای حرکت کنند."