چکیده:
شناخت ذات و اسما و صفات حقتعالی و نیز پیبردن به حقیقت انسان، از مسائل مورد ابتلا و اهتمام افکار بشری است. نه تنها مؤمن و موحد، شور و شوق معرفت به مبدأ و پدیدآورندۀ هستی دارد، که غیر او نیز در آرامش مطلق نخفته و بلکه همگان در تلاش برای شناخت خود، آفرینندۀ خود و اطراف خود میباشند. در این میان،آنچه بیش از همه ذهن و زبان متفکران را به خود مشغول ساخته، مسئلة تشابه انسان به خداست. در میان متأخران، آرا و نظریات امام خمینی( دربارۀ مسئلۀ شبیهانگاری نفس به خدا، درخور توجه و تأمل است. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تبیین وجوه و ابعاد «شبیهانگاری نفس» از منظر امام(، به بررسی مهمترین نتایج این تشابه بپردازد، تا علت این اهتمام و عنایت خاص ایشان به علم النفس و شباهت نفس آدمی به خدا، در نسبت با دیگر مسائل، بیشتر روشن شود.
One of the important matters for human is to become aware of God's essence، names and attributes and also understand the reality of himself. Not only has a pious and monotheist person the wish to achieve knowledge of the origin and creator of the world، others will not relax unless they become aware of themselves، their creator and their surroundings as well. The similarity between human and God has occupied the minds and words of all scholars more than other matters.
The theory of Imam Khomeini، among the later scholars، about the similarity between human and God is more noticeable and considerable. Explaining the aspects of the 'similarity of soul' from the perspective of Imam Khomeini in this article، the most important conclusions of this similarity will be investigated. This investigation will more clarify the reason why he has a special attention to the 'knowledge of soul' and the similarity between human's soul and God compared with other topics.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، یکی از ابعاد شباهت نفس به پروردگار بهخاطر همین حقیقت و مرتبة خاص وجودی اوست؛ چنانکه هر موجودی برحسب مرتبة وجودیاش، مثال و مظهر صورت حق است و اینکه در روایت بیان شده که خداوند، آدم را بر صورت خویش آفرید و از دیگر موجودات، سخنی به میان نیاورده، شاید به آن جهت باشد که انسان، مظهر کامل و اتم اسما و صفات حقتعالی است و به مقتضای «و علم آدم الأسماء کلها» (بقره: 31) تمامی اسما در نفس آدم ظهور یافته و او جلوۀ همۀ اسماست و شاید آیة «وصورکم فأحسن صورکم» (غافر: 64) و آیة «لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم» با توجه به اینکه موضوع مورد بحث در این مقاله، شباهت نفس انسان نوعی به خداست که بالقوه استعداد خداگونهشدن را داراست و آنچه حضرت امام بر آن تأکید دارد، بیشتر نفس انسان کامل است تا نفس انسان نوعی.
با توجه به ارتباطی که میان وحدت نفس و وحدت حقتعالی از منظر امام به اثبات رسید، شاید دور از حقیقت نباشد که یکی از معانی حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را این بدانیم که: هرکس نفس خود را بهعنوان یک حقیقت واحده ذومراتب بشناسد که واجد تمام کمالات مراتب هستی، از مرتبۀ طبیعت تا مرتبۀ عقل است ـ بدون اینکه رابطۀ علی و معلولی بین آنها برقرار باشد ـ پروردگار خود را بهعنوان یک حقیقت واحد بسیط، که او هم واجد تمام کمالات و اوصاف وجودی مخلوقات بهنحو أتم و أشرف، ولی به ضرورت علی و معلولی است، خواهد شناخت."