چکیده:
از دیرباز تاکنون و تا عرصه آخرین تئوریهای پیچیده زبانشناسی،بشر در پی یافتن الگویی فراگیر در معناشناسی بوده است؛الگویی که با اتقان و صحت بتواند به مثابه یک پارادایم در گستره وسیعی از علوم،تاثیرگزار باشد. اینچنین الگویی در گلشن راز شبستری وجود دارد و این مقاله ضمن کشف آن،سعی نموده لوازم و مبانی زیرساختی آن را در سه ساحت هستیشناسی، معرفتشناسی و معناشناسی بیان نماید.برخی از این مبانی عبارتند از:اصل تشکیک در عوالم،اصل نظام أحسن و تفاوت تجلیلات جلال و جمال،اصل وجود معرفتهای حضوری و پیشین،اصل تفکیک مدلول لفظ از مراد لافظ،و امکان مشهود واقع شدن معانی معقول و...این الگو میتواند در بهینهسازی تبیین دلالت الفاظ بر معانی باطنی،بینیاز شدن از ارتکاب به مجاز در تفسیر متون دینی و جدا نمودن حقیقت معنا از امور زاید بر علم معناشناسی،بسیار تأثیرگزار باشد.این الگو به مفاد قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی در اندیشه امام خمینی(ره)نزدیک است که به تعبیر ایشان میتواند کلید اسرار معرفت و باب الابواب فهم رموز زبان قرآن شود.
خلاصه ماشینی:
"یکی از توجیهاتی که میتوان برای این مطلب بیان نمود این است که قایل شویم همانگونه که همه انسانها خدا را با فطرت شهودی درک میکنند-هر چند در ظاهر،معاند باشند-به همین مثابه،یک فرآیند لطیف و پنهانی شهود در وجود واضع صورت میگیرد و آن این است که او با یک نحوه خاص از حضور،بدون احتیاج به بازنمود و تصویر ذهنی میتواند یک معنای بسیار مجرد و معقول درباره لفظ را إدراک کند و الفاظ را در قبال آن معانی وضع نماید(نظر چون در جهان عقل کردند)و در همین حال لفظ را برای آن معنا وضع کند؛بنابراین در حقیقت، وضع برای آن معنای معقول مجرد است،هر چند که خود واضع نیز به مصادیق برتر از محسوسات،علم حصولی نداشته باشد.
به نزد من خود الفاظ مؤول بدان معنی فتاد از وضع اول به محسوسات خاص از عرف عام است چه داند عام کان معنی کدام است نظر چون در جهان عقل کردند از آنجا لفظها را نقل کردند ادعای ما این است که معناشناسی عارف شبستری میتواند به مثابه یک پارادیم در مباحث زبانشناسی و فهم ادبیات عرفانی و متون دینی عمل کند و واژه ẓpavadigmẒ را در زبان فارسی میتوان به الگوی فکری ترجمه کرد."