چکیده:
اجماع مسلمانان بر این است که قرآن، کلام خدا و مشتمل بر 114 سوره می باشد که هریک، متشکل از آیات، کلمات و حروف هستند. با نهضت ترجمه در جهان اسلام و سرایت اندیشه های کلامی از فرهنگ های مختلف به حوزه اندیشه اسلامی، این تفکر پدید آمد که حقیقت قرآن، چیزی غیر از این حروف و کلمات است و آنچه قرائت می شود، عبارت و حکایت آن حقیقت است. این نظریه برای حل مشکل ارتباط حادث و قدیم مطرح شد و برای نخستین بار، ابن کلاب آن را مطرح کرد که با تلاش اشعری تکامل یافت. برخی از معاصران نیز این نظریه را نه برای حل مشکل پیشگفته که براساس تشکیک در برخی از معارف قرآن مطرح کرده اند که به تعبیر آنان، مبتنی بر فرهنگ زمانه و دانش اندک پیامبر(ص) بوده است. در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول این نظریه، دلایل آن نیز نقد و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"ممکن است ابراز این رأی برای هر پژوهشگری مشکل ایجاد کند؛اما منمعتقدم که این دیدگاه به حقیقت نزدیکتر است؛زیرا اگر معتقد باشیم کهالفاظ قرآن عین کلام است،در آن صورت،تعدد و اختلاف قرائات چهمیشود؟با پیدایش قرائتهای مختلف،چه روی داده است؟آیا میتوانپذیرفت که در نفس کلام الهی انحراف پدید آمده است؟(ابو زید،1380:517) به نظر میرسد او نمیخواهد در این گفتگو دغدغه اصلی خود را بیان کند؛زیرانیک میداند که اختلاف قرائات،به معنای تعابیر متعدد از حقیقت واحد نیست؛بلکهقرائتها پدیدهای ناشی از ناحیه راویان هستند وگرنه قرآن«نزل علی حرف واحدمن عند الواحد»(کلینی،1363:2،630)در حقیقت نظر ابو زید همان چیزی استکه با بیانی صریح،شیوا و ذوقی و با تکیه بر تمثیل و شعر در سخنان آقای سروشآمده است؛لذا با نقل و نقد سخنان وی،منویات همفکران وی نیز در مورد قرآنارایه خواهد شد.
البته اشاعره و ابن کلاب هم این نظریه را از باب خطاپذیری قرآن و وحی مطرحنکردند؛بلکه آنها برای پاسخگویی به مسأله قدم و حدوث قرآن و حل مشکل ربطحادث به قدیم،چنین تحلیلی را ارایه کردهاند؛غیر از برخی از فلاسفۀ متهم بهزنادقه در عصر اوایل که قایل له تناقض در قرآنو در نتیجه خطاپذیری آن بودهاند، کسی از بین مسلمانان چنین نظری را ابراز نکرده است.
»پرسش این است که اگر پیامبر(ص)به چنان صلاحیتی رسیدهاست که میتواند این مضامین بالاتر از فهم مردم را از خدا دریافت کند و خدا جاناو را تا این حد بالا کشیده و«اصطفاء»کرده و سپس او را بهعنوان هادی،مذکر ورحمت ارسال فرموده است،پس چرا معرفت او را اندک و بیان او را خطاپذیر قرارداده تا آنجا که-بنابر اعتقاد ایشان که:«او حقیقتا به آنچه میگفته باور داشتهاست»-وی را جاهل مرکب قرار داده است؟آیا خداوند در گزینش خود ناکام بودهو چنین هادی و معلمی را برای مردم فرستاده است؟چنین نیست،زیرا براساسنگاه درونی دینی،پیامبر(ص)از هر جهت واجد کمال بوده است؛ ..."