چکیده:
رسالت مراکز آموزش عالی در هر کشور برخاسته از تعامل منابع انسانی فرهیخته با منابع
در حال رشد در فضایی آکادمیک است. با پایان قرن بیستم این سیر تاریخی متحولتر و
سریعتر شده است. پدیدههایی مانند جهانی شدن, دنیای مجازی, ساختارهای جدید, توسعه
فنآوری, ارتباطات, تغییرات جهانی, همه و همه ضرورت بازنگری در برنامهها, محتواها,
سیاستها و ساختارهای نظامهای آموزش عالی را ضروری کرده است. در برخی کشورها این
حرکت از دهه 80/م آغاز شده است و کشورهایی مانند استرالیا, چین, ژاپن و مالزی که در
این مقاله به تحولات آموزش عالی آنها اشاره شده است از جمله کشورهای پیشتاز در این
عرصه میباشند.
در این مقاله علاوه بر ارائه چشماندازی از وضعیت دنیای کنونی و تحولات 15 سال اخیر
بایستههای لازم جهت تحول در ابعاد مدیریت نظام آموزش عالی را بررسی نموده و در
نهایت به ارائه ده راهکار که با استفاده از تجارب و آثار محققین این مباحث است بدست
آمده است, خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"National Education standard improve cometee آموزش ملی شکل گرفت تا استانداردهای آموزشی در حوزههای درسی را تقویت کنند و تأکید بر این بوده که استانداردها کلی باشند تا بتوان در شرایط مختلف از آنها استفاده نمود و تدوین آنها به سازمانهای ذیربط و انجمنهای حرفهای واگذار شد و بدین ترتیب نهضت تحول شکل گرفت که در آغاز این تحولات و استاندارسازیها جنبه ملی داشته و سپس جنبة ایالتی پیدا نمود (ایزنر[1], 1994, ص 37).
به عقیده او توسعه کشاورزی, صنعتی[1], اقتصادی و بازرگانی, پیشرفت علوم و فنون و تکنولوژی, تنظیم امور اداری و نیز تکمیل و بسط و تعمیم امور بهداشتی, درمانی و سلامتی عمومی یک جامعه همه و همه بستگی به تربیت متعالی و کامل افرادی است که برای درک شرایط جامعه و تمدن جهانی خصوصا در دهههای متحول و تحول ساز آینده آماده باشند و بتوانند جامعه آموزشی و آکادمیکی را درست و بالنده اداره کنند زیرا یک جامعه به رهبران و مدیران شایسته به عنوان عوامل راهبر و هدایت کننده رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی, سیاسی نیازمند است بر این اساس است که صاحبنظرانی همچونی آرتورلوئیس[2], ریمون آرون[3], لوتان کوی[4] دریافتند که کلید حل مسایل کشورها بالا بردن سطح کیفیت آموزش است(سی, __________________________ [1] ."