چکیده:
دیر زمانی از مرگ خیام نگذشته بود که دیدگاه های متفاوت و حکایت ها و افسانه های متناقضی درباره زندگی و شخصیت خیام پدید آمد. برای نمونه در آثاری مانند تتمه صوان الحکمه، تاریخ الحکما، مرصاد العباد و.... می توان بخشی از این دیدگاه های گوناگون وگاه متضاد را دید. این تناقض ها در سده چهاردهم به گونه ای بسیار آشکارتر در پژوهش های محققان درباره خیام دیده می شود. در این مقاله کوشش شده، با در نظر گرفتن دو محور اساسی(اندیشه و شخصیت) در همه آثار پدید آمده درباره خیام رویکردهای متفاوت در زمینه خیام شناسی بررسی شود. به طور کلی می توان پنج رویکرد زیر را معرفی کرد: 1 - رویکردی که صادق هدایت آغازگر آن بود؛ 2- رویکردی که با محمد علی فروغی و قاسم غنی شروع شد؛ 3- رویکردی که با اثر صدیقی نخجوانی زیر عنوان خیام پنداری آغاز شد؛ 4- رویکردی که با عباسعلی کیوان قزوینی در ایران پدید آمد؛ 5- رویکردی که ف. دوبلوای فرانسوی آن را زیر عنوان «چهره ای داستانی از خیام» ارائه داد.
Not so long after Khayyam's death did different anecdotes and legends raise about his life and personality. For example; in the books as "Tatameye sewanolhekmah،" Tarikholhokama، Mersadolebad and etc، one can find part of these different and sometimes controversial opinions. These controversies can be seen in 14th century (A.H.) research about Khayyam. In this article an effort is made to study all the approaches to Khayyam focusing on main characteristics: his thought and personality. Generally one can represent five approaches the first three of which are more related to Khayyam's thoughts and the last two approaches are closely related to his personality. These approaches are introduced by 1-Sadeq Hedayat 2-Forooqi and Gani 3-Abbasali Keyvan Qazvini 4-Seddiqi Nakhjavani 5-F.de Blovoi، a French scholar