چکیده:
هی آثار مختلف تحقیقی دربارهی موضوعی خاص،با کنار نهادن این آثار،از طریق زبان ادبی به تبیین موضوع با دیدی فلسفی و گسترده میپردازد.او که در این شیوه به آثار نویسندگانی مانند لوکاچ والتر بنیامین،موریس بلاشه و هرمان بروخ،نظر داشته،در ادبیات فارسی،خود پایهگذار این سبک شمرده میشود. در این مقاله،با بررسی کارکرد عناصر مختلف شعری و زبانی در نثر شاهرخ مسکوب به علل تمایز زبان آثار وی با سایر آثار تحقیقی معاصر،پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"» (در کوی دوست،ص 161) و گاه بخشی از ابیات حافظ به گونهیی در متن کلام مسکوب جای گرفته که گویی سخن حافظ جزیی از عبارت مسکوب است،و از نظر عوامل موسیقیایی(اعم از وزن،همآوایی،سجع و جناس) تناسبی زیبا بین این دو برقرار گشته که حاصل مطابقت ذهن و زبان نویسنده است: هیهات که پیر من در طلب محال است و چون به خود میآید بال خیالش میشکند و از پرواز بیانتهای آرزو به خاک خانهی من و تو میافتد و چون خود نامراد میماند در حق دیگران دعا میکند،«که کس مباد چو من در پی خیال محال»»(در کوی دوست،ص 47) که عبارت پایانی آن،مصرع دوم این بیت حافظ است: به جز خیال دهان تو نیست در دل تنگ که کس مباد چو من در پی خیال محال از دیگر آرایههای بدیعی که در نثر شاهرخ مسکوب کاربرد فراوان داشته،«تضمین»است که براساس محتوای آثار وی اغلب از نوع«تضمین شعر فارسی»و به دو گونهی«حل»و«درج» نمود یافته.
علاوه بر تضمین،به کارگیری«تلمیح»نیز در برجستگی نثر مسکوب مؤثر بوده،چنانکه در کتاب در کوی دوست به تناسب موضوع-که بیان شاعرانهیی از اندیشه و عرفان حافظ است و با توجه به اینکه حافظ خود در اشعارش از این آرایه بسیار بهره جسته-به کارگیری این صنعت به گونهی چشمگیری بیش از سایر آثار اوست و اغلب نیز در قالب اشاره به اشعار حافظ به کار رفته است."