چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های تفکر و برخی شاخص های طبقه اجتماعی با پیشرفت تحصیلی در گروهی از کودکان بود. بدین منظور، تعداد 102 دانش آموز از کلاس های چهارم و پنجم دبستان انتخاب شدند و معلمین، پرسشنامه سبک های تفکر اقتباس از استرنبرگ و واگذار را برای ...
خلاصه ماشینی:
"برای مثال،در حالی کهتحقیقات استرنبرگ12گریگورنیکو و استرنبرگ10 و 13رابطه مثبت و معناداری را بین سبکهای تفکرلیبرال و پیشرفت تحصیلی گزارش کردهاند،تسو17و زانگ15بین سبکهای تفکر لیبرال و پیشرفتتحصیلی،رابطه منفی و معناداری را گزارش کردهاندکه لازم است بیشتر مورد تحقیق قرار گیرند.
باتوجه به یافتههای تحقیقات قبلی(برای مثال،استرنبرگ و گوریگورینکو13و زانگ15)و مباحثنظری در مورد تأثیر محیط در شکلگیری سبکها(برای مثال،استرنبرگ10 و 11)در این پژوهشپیشبینی میشود که بین سبکهای تفکر کودکان وطبقه اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
به علاوه نظر براین است که مشخص گردد از بین شاخصهای طبقهاجتماعی(شغل پدر،تحصیلات پدر و تحصیلات مادر)و سبکهای تفکر(سبکهای تفکر لیبرال و ساختاری)کدامیک بیشتر میتواند پیشرفت تحصیلی دانشآموزانرا پیشبینی کند.
دول 2:نتایج مربوط به همبستگی بین متغیرهای تحقیق (به تصویر صفحه مراجعه شود)یافتههای مزبور این سؤال را به ذهن محققان متبادرکرد که میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل برپیشرفت تحصیلی کودکان چقدر است؟بدین منظور ازرگرسیون چند متغیری استفاده گردید.
دول 3:رگرسیون پیشرفت تحصیلی بر متغیرهای مستقلتحقیق (به تصویر صفحه مراجعه شود)مطابق جدول 3،سبکهای تفکر لیبرال با ضریببتای 0/66 در درجه اول اهمیت از نظر پیشرفتتحصیلی قرار دارند و بعد از آنها،شغل پدر وتحصیلات مادر به ترتیب با ضریب بتای 0/18 و 0/15قرار میگیرند.
توضیحاحتمالی که میتوان برای تحصیلات مادر بهعنوانشاخصی که سهم مهمی در پیشرفت تحصیلی کودکانداشته،در نظر گرفت این است که در کشور ما معمولاوظیفه کمک به انجام تکالیف کودکان به عهده مادراناست و مادران تحصیلکرده معمولا در این سطح بیشتراز سطوح دیگر میتوانند به فرزندان خود کمک کنند وبه عبارت دیگر،احتمال دارد که در مقاطع تحصیلیپایینتر،نقش تعیینکنندهتری نسبت به پدران در امورتحصیلی کودکان ایفا کنند."