چکیده:
3-ترکیب نفس و بدن در سطح منادها انضمامی و در سطح پدیدارها اتحادی است و صحت این نظریه بر صحت نظریهء مناد و تعریفی مبتنی است که لایب نیتس در مورد نفس و بدن ارائه کرده است؛ 4-نفس برای تمام بدن حاضر است اما حضور آن به معنای انتشار نیست.در این مقاله این مسأله مورد بحث قرار گرفته است که نفس و بدن در فلسفهء لایب نیتس از یک جنسند یا نه و آیا در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و انطباق آنها چگونه تبیین میشود؛به عبارت دیگر،آراء لایب نیتس پیرامون ارتباط نفس و بدن بررسی و نقد شده است.به این منظور برخی مقالات لایب نیتس،خصوصا منادولوژی و گفتار دربارهء مابعد الطبیعه و بعضی از نامههای او نظیر نامههای او به کلارک و آرنو و همچنین آثار شارحین او از قبیل شرح لاتا، راسل و ایشیگورا به دقت مطالعه شده و مطالب مربوط به رابطهء نفس و بدن استخراج و سپس تجزیه و تحلیل و نقد شده و این نتایج به دست آمده است: 1-از نظر لایب نیتس نفس و بدن هر دو از یک جنسند:نفس مناد حاکم و بدن مجموعهء بی نهایت مناد تابع است؛اما با این نظریهء لایب نیتس نمیتوان موافقت کرد؛زیرا هیچ برهانی برای اثبات مناد وجود ندارد و لازمهء مناد حاکم بودن نفس این است که در برخی موارد بدن باید نفس محسوب میشود؛ 2-میان نفس و بدن در فلسفهء لایب نیتس هیچ تأثیر و تأثری وجود ندارد و انطباق آنها صرفا با اصل هماهنگی پیشین بنیاد تبیین میشود،ولی این نظریه مستلزم قول به جبر و از دست رفتن بهترین دلیل اثبات نفس است؛
خلاصه ماشینی:
"به این منظور برخی مقالات لایب نیتس،خصوصا منادولوژی و گفتار دربارهء مابعد الطبیعه و بعضی از نامههای او نظیر نامههای او به کلارک و آرنو و همچنین آثار شارحین او از قبیل شرح لاتا، راسل و ایشیگورا به دقت مطالعه شده و مطالب مربوط به رابطهء نفس و بدن استخراج و سپس تجزیه و تحلیل و نقد شده و این نتایج به دست آمده است: 1-از نظر لایب نیتس نفس و بدن هر دو از یک جنسند:نفس مناد حاکم و بدن مجموعهء بی نهایت مناد تابع است؛اما با این نظریهء لایب نیتس نمیتوان موافقت کرد؛زیرا هیچ برهانی برای اثبات مناد وجود ندارد و لازمهء مناد حاکم بودن نفس این است که در برخی موارد بدن باید نفس محسوب میشود؛ 2-میان نفس و بدن در فلسفهء لایب نیتس هیچ تأثیر و تأثری وجود ندارد و انطباق آنها صرفا با اصل هماهنگی پیشین بنیاد تبیین میشود،ولی این نظریه مستلزم قول به جبر و از دست رفتن بهترین دلیل اثبات نفس است؛ 3-ترکیب نفس و بدن در سطح منادها انضمامی و در سطح پدیدارها اتحادی است و صحت این نظریه بر صحت نظریهء مناد و تعریفی مبتنی است که لایب نیتس در مورد نفس و بدن ارائه کرده است؛ 4-نفس برای تمام بدن حاضر است اما حضور آن به معنای انتشار نیست."