چکیده:
امرای مغول که اکثرا از میان اشراف قبایلی مغول-ترک برخاسته بودند،در تحولات امپراتوری چنگیز خان و خاندان او،از جمله در حکومت ایلخانان نقش تعیینکنندهای داشتند. یکی از مهمترین این تحولات مسألهء مسلمان شدن مغولان و رسمیت یافتن اسلام از سوی حکومت ایلخانان است.در این مقاله کوشش شده تا رابطهء امرای مغول با این موضوع مورد توجه قرار گیرد و سیر واکنشها و تحول شخصیت مذهبی آنها در جریان اسلامگرایی مغولان بررسی و تحلیل شود.
خلاصه ماشینی:
"(ساندرز،ص 831 و بیانی،ج 2،ص 754)بر این اساس،طبقهء قدرتمند مغول از اینکه شریعت اسلام جانشین"یاسا"و"خان"به"سلطان"تبدیل شده بود،ناراضی بودند؛زیرا خان در سنت مغولی باید،در درجهء نخست،منافع یاران و هواداران خود را(که عمدتا همان امرا و سرداران بودند)تأمین کند و تفاوت چندانی میان او و سردارانش وجود نداشته باشد،درحالیکه سلطان در سنت ایرانی-اسلامی ظل الله تلقی میشد و فاصلهء او با یک فرمانده سپاه بسیار زیاد بود.
ظاهرا نقش داشتن امرا در اسلام آوردن غازان خان به حدی بالا گرفته بود که رشید الدین در جایی دیگر آن را رد میکند و مینویسد:"ظن اکثر خلق چنان بود که سبب اسلام او ترغیب و تحریض بعضی امرا و مشایخ بوده ولیکن بعد از تفحص معلوم گشت که آن ظن خطاست چه وقتی در خلوتی با من بندهء ضعیف که مؤلف این کتابم تقریر فرمود که چند گناه باشد که خدای تعالی آن را عفو نکند و از آن جمله معظمتر آن گناهی است که کسی سر پیش بت به زمین نهد.
(نطنزی،ص 051)همچنین خواجه نور الدین اژدری از تشکیل جلسهای با امرا پیش از اعلام مسلمانی غازان یاد کرده است: ز دانا چنین یاد دارم درست که سالار گیتی غزان خان نخست سران سپه را سراسر بخواند ز هر گونهگونه سخنها براند (اژدری،برگ 58) پس از پیروزی نوروز و سپاهیانش بر بایدو،غازان به عهد خود وفا کرد و مسلمان شدن خود را رسما اعلام نمود: چو نوروز چون روز بگشاد راه گرفتش سخن در دل پاک شاه (اژدری،برگ 68) در مورد اینکه واکنش مغولان،و به ویژه طبقهء امرا،نسبت به اسلام آوردن غازان خان و اعلام اسلام به عنوان دین رسمی چه بوده،گزارشها دقیق و یکسان نیست."