چکیده:
در مجموعه ی اشعار نیمایوشیج، سروده های گوناگون دیده می شود که برخی از آن ها همانندی هایی با برخی دیگر دارند. این ویژگی البته در آثار شاعران دیگر نیز دیده می شود. نیما با سرودن شعر ققنوس در سال 1316، دوره ای جدید از شاعری خود را آغاز کرد. دو شعر از شعرهای موفق نیما (یکی کوتاه و یکی بلند)، با نام های «وای بر من» (1318) و «خانه ی سریویلی» (1319) در سال های آغازین همین دوره پدید آمده است. هماهنگی واژگان و پیوند هنری اجزای متن، ساختمان این دو سروده را استوار کرده است. همانندی بنیادی این دو سروده به گونه ای است که می توان «خانه ی سریویلی» را بازآفرینی و بازسرایی «وای بر من» پنداشت یا دست کم «وای برمن» را می توان همچون پلی انگاشت که نیما را به «خانه ی سریویلی» رسانده است. در متن مقاله نشانه-هایی از این هم سانی بازنموده شده است؛ مواردی همچون: زمان هم سان، مکان هم سان، شخصیت اصلی هم سان و رفتارهای همانند شخصیت ها.
خلاصه ماشینی:
"2. بررسی شعر«وای بر من» شعر«وای بر من»در سی سطر،به شرح زیر سروده شده است: وای بر من کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها گشت بیسود و ثمر تنگنای خانهام را یافت دشمن با نگاه حیلهاندوزش وای بر من!میکند آماده بهر سینهی من تیرهایی که به زهر کینه آلودهست.
نیما یکبار دیگر در سالهای بعد شعر داروگ را همینگونه آغاز کرده است: خشک آمد کشتگاه من/در جوار کشت همسایه(همان،504) شاعر در سطر سوم میگوید:«تنگنای خانهام را یافت دشمن با نگاه حیلهاندوزش.
خیام نیز در یکی از رباعیات مشهور خود با توجه به چهرهی منفی کیکاووس در شاهنامه،به جای سر واژهی کله را برای او به کار برده است: مرغی دیدم نشسته بر بارهی طوس#در پیش نهاده کلهی کیکاووس با کله همی گفت که افسوس افسوس#کو بانگ جرسها و کجا نالهی کوس (ذکاوتی قراگزلو،1377:199) *** هراس دیگر راوی در شعر نیما این است که در شبی اینچنین تاریک،کسی- ندانسته-بر سر این کلهها پا بگذارد و دشمن را برآشوبد: در شبی تاریک از اینسان بر سر این کلهها جنبان چه کسی آیا ندانسته گذارد پا؟ این کلهها جنبانند؛پس مردگانی متحرکند یا به سخنی دیگر،افرادی زنده هستند که از احساسات انانی بیبهرهاند.
شعر با این سطرها آغاز میشود: ساکنین درههای سردسیر کوهساران شمال آن زمان در حال آرامش زندگیشان بود(همان،243) اگر راوی شعر«وای بر من»را خود نیما بدانیم-که نیما پژوهان اینگونه دانستهاند-او نیز شمالی است.
این یگانه آرزوی آن مزور بود(همان،271) و در«وای بر من»نیز شاعر آشکارا میگوید برای پیشگیری از نفوذ دشمن، تدبیرها به کار بسته؛اما تدبیرهای او نتیجهبخش نبوده است: کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها گشت بیسود و ثمر تنگنای خانهام را بافت دشمن با نگاه حیلهاندوزش(همان،234) 3."