خلاصه ماشینی:
"این در حالی بود که براساس امتیاز دارسی که تنها بیستوهشتسال به انقضاء مدت اعتبار آن باقی مانده بود، کلیه اموال شرکت، بیآنکه حکومت ایران مجبور به پرداخت قیمت آن باشد، در سال1961 به این حکومت تسلیم میشد و بنابراین، از سال1961 به بعد، ایران میتوانست منابع خود را بهطور کامل مورد بهرهبرداری قرار دهد و کلیه داراییهای شرکت در داخل و خارج، بیهیچ تعهد مالی، به مالکیت دولت ایران درمیآمد، اما در قرارداد1933 نهتنها هیچگونه ضمانت اجرایی برای خطاهای شرکت تعیین نشد، بلکه این موافقتنامه به شرکت حق میداد هر زمان که بخواهد تنها با دادن یک اعلان دوساله اقدام به لغو قرارداد نماید؛ ولی حکومت ایران، حتی در صورتیکه شرکت به تعهدات خود عمل نمیکرد، حق فسخ قرارداد را از طریق قانونگذاری نداشت.
»[105] مذاکرات قوام و سادچیکوف سرانجام در چهارم آوریل1946/پانزدهم فروردین1325 به توافقی انجامید که بر طبق آن، حکومت ایران در مقابل تخلیه مناطق اشغالی ایران از سوی نیروهای شوروی تا ششم مه1946/شانزدهم اردیبهشت1345 و رضایت آنها در تلقی مساله آذربایجان بهعنوان یک امر داخلی ایران، با تاسیس یک شرکت مشترک نفتی ایران و شوروی برای توسعه نفت استانهای شمالی موافقت کرد.
مسریبودن طبیعت قانون ملیسازی ایران، برای هیات حاکمه ترومن به یک موضوع نگرانکننده تبدیل شده بود، آنها میگفتند چنانچه ایران بتواند شرکت نفت پرقدرت بریتانیایی را در ایران ملی کند، چرا دیگر کشورهای تولیدکننده نفت همین کار را با شرکتهای امریکایی نکنند؟ آرتور کراک در بیستوچهارم مه1951/دوم خرداد1330، گفتوگوی افشاگرانه خود با ترومن را چنین گزارش داد: «اما این کشورهای نفتی خارجی، در برابر برخی گروههای سرمایهای خارجی مستمسک خوبی دارند."