چکیده:
چنانچه منافع از اجرای سیاست مالی دولت به نسبت برای افراد فقیر بیشتر از افراد غیر فقیر باشد.سیاست مالی دولت را میتوان سیاست مالی به نفع فقیر نامید. در این پژوهش با استفاده از مفهوم رفاه اجتماعی،نشان داده میشود که به منظور حداکثر شدن رفاه اجتماع چه کالاها و خدماتی باید مشمول یارانه و یا مالیات غیر مستقیم واقع شوند.بدین منظور از مفهوم کشش تابع رفاه اجتماعی اتکینسون نسبت به قیمت کالاها و خدمات استفاده شده و سپس شاخص اصلاح قیمت استخراج و سرانجام به منظور ارزیابی مالیاتهای غیر مستقیم و یارانهها مورد استفاده قرار میگیرد. نتایج پژوهش نشان میدهد که طی سالهای(1383-1379)در جوامع شهری و روستایی ایران افزایش قیمت اقلام خوراکی به افراد فقیر بیشتر از افراد غیر فقیر آسیب رسانده و پرداخت یارانه به گروه اقلام خوراکی(به جز گروه نوشابهها و دخانیات)در جوامع شهری و روستایی به نفع افراد فقیر بوده است در حالی که افزایش قیمت در گروههایی نظیر بهداشت و درمان،حملونقل و ارتباطات و تحصیل و آموزش به افراد غیر فقیر بیشتر از افراد فقیر آسیب رسانده و افراد غیر فقیر بیشتر از فقرا از یارانههای پرداختی به این بخشها منتفع شدهاند.بنابراین بازنگری در نحوه پرداخت یارانه و کاهش آن و اعمال مالیات بر بخشهای ذکر شده به منظور کاهش نابرابری و بهبود و اصلاح رفاه ضروری به نظر میرسد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه یارانه و مالیات غیر مستقیم بر نظام قیمتها و ترجیحات مصرفکننده اثر گذاشته و در نتیجه بر رفاه خانوارها تأثیرگذار هستند،بنابراین ارزیابی اجرای اینگونه سیاستها از نقطه نظر رفاه حائز اهمیت میباشد،به بیان دیگر این موضوع بسیار مهم است که چه کالاها و خدماتی مشمول یارانه و با مالیات قرار گیرند تا منافع حاصل از آن به نسبت برای افراد فقیر بیشتر از افراد غیر فقیر بوده و رفاه اجتماع افزایش یابد.
کاکوانی و سان2(3002)به ارزیابی مالیاتهای غیر مستقیم و یارانهها از دیدگاه رفاه اجتماع در کشور فیلیپین پرداخته،بدین منظور از الگوی سان(3002)استفاده نمودهاند و نتایج مطالعه نشان میدهد که هرگونه اعمال مالیات بر روی اقلام خوراکی کاملا تنازلی بوده و به تناسب افراد فقیر بیشتر از افراد ثروتمند آسیب میرساند علاوه بر این مخارج بر روی گروه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان تنازلی بوده و افراد فقیر هزینه بیشتری را به نسبت ثروتمندان متحمل میشوند و بنابراین لازم است که دولت در مورد چنین خدماتی و بهرهمندی بیشتر افراد فقیر اقدام نماید.
با توجه به اینکه مقدار شاخص اصلاح قیمت برای اینگونه اقلام در دوره مورد بررسی در هر دو مناطق بزرگتر از یک میباشند،بنابراین این گروه کالاها بایستی مشمول یارانه یا افزایش نرخ یارانه یا کاهش نرخ مالیات قرار گیرند تا منافع آن به نسبت برای افراد فقیر بیشتر از ثروتمندان شده و به کاهش نابرابری و اصلاح و بهبود رفاه منجر گردند."