چکیده:
طرح بحث: خودپنداره و ابعاد مختلف آن از بعد نظری و پژوهشی در سالهای اخیر مورد
توجه محققان و نظریهپردازان بوده است. با این حال عوامل تأثیرگذار و شکلدهندة آن
همچنان به طور کامل شناخته نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش اشتغال مادر،
اختلافات خانوادگی، جدایی، تحصیلات والدین و تعداد فرزندان در خودپندارة خانوادگی
دانشآموزان دبیرستانی است.
روش: جامعة مورد مطالعه، دانشآموزان دبیرستانهای دولتی سراسر کشور است که بهصورت
تصادفی 3935 نفر از آنها انتخاب شدند.
یافتهها: تحلیل یافتهها نشان داد که اختلافات والدین، جنسیت، جدایی والدین،
اشتغال مادر و تحصیل پدر همبستگی معنیداری با خودپندارة خانوادگی دانشآموزان
دارد. بین تعداد فرزندان و تحصیل مادر با خودپندارة خانوادگی رابطة معنیدار مشاهده
نشد.
نتیجه: نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد که دو متغیر اختلافات والدین و تحصیلات
والدین در پیشبینی خودپندارة خانوادگی دانشآموزان نقش بارزتری دارند و بیشترین
تبیین مربوط به اختلافات والدین است. این نتیجه، مبین آن است که اختلافات خانوادگی
خودپنداره را تحت تأثیر شدید قرارمیدهد.
خلاصه ماشینی:
"یک وجه از خودپندارة غیرتحصیلی مارش به ادراک و برداشت فرزند خانواده از رابطه با والدین مربوط میشود و منعکسکنندة کیفیت و چگونگی این رابطه است و نشان میدهد تا چه اندازه نوجوان با پدر و مادر خود احساس نزدیکی و صمیمیت و آسودگی دارد و از بودن با آنها لذت میبرد و حتی میتواند بدون احساس طردشدگی عقاید و احساسات پیچیدة خود را با آنها در میان بگذارد و پدر و مادر هم با مهربانی و عطوفت شنوای صحبتهای او هستند و با او رفتاری دوستانه و انعطافپذیر دارند.
از آنجایی که خودپندارة خانوادگی بخش مهمی از دنیای روانشناختی انسان را تشکیل میدهد و رشد آن یکی از پیشنیازهای تکوین شخصیت سالم است و خانواده نقش سازندهای در پرورش آن میتواند داشته باشد، لذا در این پژوهش به بررسی نقش برخی از متغیرهای خانوادگی شامل اشتغال مادر، اختلافات و جدایی والدین، میزان تحصیلات والدین و جمعیت فرزندان خانواده بر خودپنداره خانوادگی پرداخته میشود.
در پژوهش حاضر ضریب قابل اعتماد (آلفای کرونباخ) عامل خودپندارة رابطه با والدین که بر روی دو گروه از دانشآموزان دختر و پسر دبیرستانی محاسبه شده است 79/0 میباشد که نشان میدهد این ابزار از پایایی کافی برخوردار است.
در این پژوهش همچنین مشخص شد، پدرانی که دارای مدرک تحصیلی میباشند رابطة بهتری با فرزندان خود برقرار کردهاند، اما بین میزان تحصیلات مادر و خودپنداره خانوادگی فرزندان نوجوان آنها رابطه مشاهده نمیشود.
همچنین بین مدرک تحصیلی کمتر از دیپلم پدر با خودپندارة خانوادگی نوجوانان رابطة منفی و معنیداری مشاهده میشود که نشان میدهد نداشتن تحصیلات نقشی منفی در این فرایند رشد شخصیت ایفا میکند."