چکیده:
این مکتب وفادار ماند.حوزهء علایق این متفکر،فلسفه ریاضیات، فلسفهء علم و فلسفه کانت بود و در این حوزهها آثار گرانسنگی به جای نهاد.او به سال 1955 دو کتاب منتشر کرد.کتاب اول،کانت، به شرح و توضیح دستگاه فلسفی ایمانوئل کانت،فیلسوف بزرگ آلمانی،اختصاص داشت.این کتاب را نخستین اثر جامع در معرفی آرای کانت به جهان انگلیسی زبان دانستهاند و هنوز هم از جملهء بهترین مدخلها برای درک فلسفهء دشوار میدانند.استاد عزت الله فولادوند این کتاب سودمند را به قلم نمکین و خامهء شکرین خود به پارسی درآورده و مقدمهای مفصل و بس ممتع بر صدر آن نشانده است.گویا این تنها کتابی از کورنر است که روی لغت پارسی را به خود دیده است.کتاب دوم،تفکر مفهومی،10کتابی تخصصی است که با نظر به مفاهیم ریاضی،دو مفهوم«دقیق» و«نادقیق»را واکاوی میکند.کاربرد این دو مفهوم را در زبان عرفی و زبان علمی به کاوش میگیرد.کورنر به سال 1957، سر ویراستاری کتابی را بر عهده گرفت که مجموعه مقالاتی از فیلسوفان و فیزیکدانان بزرگ عصر بود.این کتاب که مشاهده و تفسیر11نام داشت عمدتا با زبان تخصصی و فنی همان مسئلهء «دقیق و نادقیق»را به بررسی میگرفت.فلسفه ریاضیات12را کورنر به سال 1960 به رشته تحریر درآورد.محور این کتاب،بحث پیرامون این مسئله است که به لحاظ فلسفی،چگونه ریاضیات کاربردی،ممکن و قابل تحقق است.تجربه و نظریه13را با رویکرد فلسفه علم به سال 1966 نوشت.موضوع مهم این کتاب، بررسی این موضوع است که چگونه نظریههای معارض-مثل مکانیک سنتی و نظریه نسبیت-میتوانند با هم همزیستی داشته باشند بی آنکه الزاما هردو به خطا باشند.کورنر به رسم غالب فیلسوفان کتابی با عنوان فلسفه چیست؟14در سال 1969 نوشت و درک خود از فلسفه را در میان آورد.طبق این کتاب،او پارهای ملاحظات انتقادی بر دیدگاه کانت نسبت به متافیزیک سنتی وارد آورد و به خلاف کانت،متافیزیک را عقیم و سترون ندانست.کتاب مهم دیگر کورنر که حاوی نظریات بدیع او در عرصه فلسفهء علم است چارچوبهای قطعی15نام دارد که به سال 1970 منتشر شد.او در این کتاب،آرای توماس کوهن و کارل پوپر را به دیدهء انتقادی مینگرد و نظریهء پارادایمها و انقلابهای علمی را به نقد میکشد.کورنر تجربه و رفتار16را در 1979 منتشر کرد و در آن به مقوله عقل عملی و اخلاق توجه نشان داد.او در این کتاب سعی میکند توضیح دهد که ما چگونه آنها را بسط و پروش میدهیم. آخرین کتاب کورنر،ساختار و کارکرد متافیزیک17است که در واقع پژوهش کلاننگر به مضمون،فواید و تاریخ متافیزیک است. آنچه از پی خواهد آمد گفتوگوی نشریهء فلسفی کوگیتو18با کورنر است که به سال 1990 انجام شده است.این نشریه که در واقع مجلهء تخصصی گروه فلسفه دانشگاه بریستول است،سلسله گفتوگوهایی با فیلسوفان کلیدی معاصر ترتیب داد که بعدها این گفتوگوها در قالب کتابی از سوی انتشارات را تلج منتشر شد. کتاب ماه فلسفهبه رغم آنکه از خاستگاه جغرافیایی اروپایی شرقی ظهور کرد،اما در سنت فلسفی انگلیسی گنجانده میشود. تحصیل در کمبریج،عادت تفلسف تحلیلی را در او راسخ کرد. و گو اینکه از شوپنهاور،لایب نتیس و کانت تأثیرات فراوانی پذیرفته بود،در مکتب فلسفه غیرقارهای پرورش یافت و به اصول
خلاصه ماشینی:
"*در مورد پوپر؟ عمدهترین ایراد و انتقاد من بر نظریهء پوپر این است که تمایز میان آنچه در زبان متعارف صورتبندی میشود با آنچه در نظریههای علمی تدوین میشود،را به قدر کفایت مد نظر قرار نمیدهد.
*آیا ایدهء آرمانیسازی به نکتهء بسیار جالب دیگری که شما میگویید یعنی اینکه علم،یک فعالیت پروکروستی05است،ربطی دارد؟ به یاد ندارم چیزی در این باب گفته باشم،اما میتوانم این نکته را بگویم که آرمانیسازی مستلزم اصلاح و تغییر تجربهء متعارفی است که در زبان عادی و معمولی توصیف میشود.
»به نظر من آنچه کالینگوود مطرح میکند،شناخت و فهم چیزی شبیه یک رویکرد دوگانه به تاریخ است،یعنی آن«تاریخ»ی که اکنون از آن سخن میگوییم،تاریخی است که در زبان (به تصویر صفحه مراجعه شود) شوپنهاور روزمرهء امروز بیان میشود،اما باید جزمها و مسلمات تاریخی دورههای دیگر را هم که مشابهتی با آن نوع آرمانیسازی که شما میگویید ندارند،بشناسیم و فهم کنیم.
اگر کتابی به دست بگیرید،خواه الهیات باشد یا متافیزیک،آیا هیچ (به تصویر صفحه مراجعه شود) پوپر دلیل و استدلال دقیقی دربارهء کمیات یا عدد در آن خواهید یافت؟آیا هیچ نشانه بینهء تجربی در مورد امور واقع یا موجود در آنها وجود دارد؟نه،چیزی از این جنس پیدا نمیکنید.
آیا ممکن است برای ما این ساختار را توضیح دهید؟ باید بگویم همان طور که استدلال و عقل نظری ساختار خاص دارد-یعنی هرفردی حداقلی از منطق را میپذیرد،میان مفاهیم و اشیا تفکیک قائل میشود و نظایر آن-استدلال و عقل عملی هم اسختار خاص خود را دارد."