خلاصه ماشینی:
"همین حساسیتباعث شده بود که هر بحث فکری واعتقادی که پیش میآمد،با ایشان چککنم،لذا اولین کتابی که از گروه فرقانتوسط اخوی بزرگم مرحوم شهید عباسآقا بدستم آمد،جزوه تفسیر سوره فرقانبود که وجه تسمیه این گرونه هم از همینکتاب گرفته شده بود.
عکس العملفرقانیها در برابر ایشان چگونه بود؟آیا آنها هم حساسیت متقابل داشتند وواکنش نشان میدادند؟ به شدت!البته با آقای مطهری فقط همین* من از آغاز در فعالیتهایم،دو نفررا به عنوان الگو انتخاب کرده بودمو تاکنون هم آن دو نفر الگویمن بودهاند.
او گفت:«شما اسم مطهری را در اینجا* مرحوم آقای مجتهدی میفرمود:«وقتی گودرزی پیش من آمد،بهچهرهاش نگاه کردم،دیدم تیرهاست،گذشته از آن با حرفهایانحرافی مانع از درس خواندنطلبهها میشود؛این بود که عذرشرا خواستم.
در یکی از صفحاتآن،در مورد نماز گفته بودند حمد رادر اریتره میخوانیم-آن روزها آنجایکی از مراکز انقلاب بود-سوره را درفیلیپین میخوانیم،سجده را در فلسطینبه جا میآوریم،تشهد را در فلان کشور،سلام را در ایران و قس علیهذا!در آنمقطع،نمازی که از آن همه کشورها درمیآمد،آن هم به این شکل،برای یکجوان خیلی جاذبه داشت.
»من در کتاب خاطراتم هم نقل کردهام که(به تصویر صفحه مراجعه شود)وقتی گفتم دست قاضیایی بدهید کهجدی و درست برخورد کند،ایشانفرمود خودت!!!وقتی ایشان این حرفرا زد،واقعا لکنت گرفتم و گفتم:«من؟پدرم قاضی بوده؟پدربزرگم حقوقدانبوده؟»ایشان برگشت و گفت:«مگر پدرمن رئیس دیوان عالی کشور بوده؟کار،کار خودت است.
بازجوهای ما ابدا آدمهای خشن،عقدهایو بیاطلاعی نبودند،به همین دلیل نوعبرخوردشان روی فرقانیها اثر گذاشت،یعنی نوع برخورد بازجوها باعث شداینها برگردند،چون اگر بیملاک عملمیکردیم،اینها جوان بودند و از موضعغلط خود برنمیگشتند،بلکه بیشتر رویدنده لج میافتادند!بعضی از رابطههائی کهبین من و بازجوها و اعضای گروه فرقانبرقرار شد،پس از 30 سال هنوز پابرجامانده است!"