خلاصه ماشینی:
"فعالیتهای گودرزی پیش از انقلاب،محدود به کارهای به ظاهر دینی وفرهنگی بود و به رغم فشار همه جانبهرژیم بر همه نیروهای چپ و راست،هیچ نوع محدودیت و مشکلی هم توسطرژیم شاه و ساواک بر سر راه فرقان ایجادنمیشد؛حتی به گفته خود گودرزی،برایفعالیتهای بیشتر با دامنهای وسیعتر ویبا هماهنگی دو نفر به نامهای دکتر عابد ودکتر ملکی تصمیم میگیرد رهسپار اروپاشود و به همین منظور،بدون هیچ مشکلیراهی پاکستان میگردد،قرار میشود ازآنجا به لبنان برود،ولی آنها به وعده خودوفا نمیکنند و او را حتی به بیروت همنمیبرند،لذا پس از اقامت دو ماهه درپاکستان،باز به ایران برمیگردد و از نو بهکار تشکیل جلسات مذهبی و نشر کتابو صدور اعلامیه میپردازد که باز با هیچمسئلهای از طرف ساواک روبرو نمیشود!در اینجا انسان به یاد جریان کسرویمیافتد که به رغم محدودیتهای دورهرضا خانی برای هرگونه فعالیت مذهبی،او در فعالیتهای خود و نشر کتاب ومجله پیمان و پرچم و ایجاد گروه مسلح«رزمندگان»!و سپس تشکیل جلساتمتعدد به عنوان آغاز دوران«پاکدینی»!مبارزه بر ضد شیعه و روحانیت و بهاصطلاح«آخوندیسم»را ادامه میدهد وشهربانی و نهادهای امینی وقت هم نهتنها مانعی را بر سر راه او قرار نمیدهند،بلکه دست او را در هرگونه فعالیت ضداسلامی-شیعی باز میگذراند.
سازماندهی این گروه چگونه صورتمیگرفت؟هزینههای آن از کجا تأمینمیشد؟شیوه عضوگیری چگونه بود وتشکیلات مخفی آنها چگونه به وجودآمد؟ عضوگیری فرقه از همان مجالس مذهبیو تفسیر قرآن در مساجد آغاز گردید وتا دوران«مخفیکاری»ادامه یافت وآنها توانستند با تشکیل هسته مرکزی وبخشهای وابسته،سازمانی را به وجودآورند که در آن حرف اول و آخر را خودگودرزی میزد!تامین هزینههای سنگینچاپ و نشر دهها کتاب درصدها هزارنسخه و پرداخت هزینههای جاری افرادکه بالغ بر پنجاه نفر شده بودند،نخستاز راه تهدید و باجگیری از مردم به دستمیآمد!و سپس برای توسعه کار،بهسرقت مسلحانه از بانکها دست زدند!چارت سازمانی آنها تقریبا به این شکلبود: رهبری اکبر گودرزی مرکزیت علی حاتمی\سعید مرآت\کمال یاسینی عباس عسگری هسته وابسته حسین اقرلو\علی اسدی بهرام تیموری\حسن حسنی حمید نیکنام\سعید واحد * گودرزی را در راهپیمائی روزتاسوعای معروف قبل از انقلابدیدم."