خلاصه ماشینی:
"افراد سطوح پائین کارهایی راکه صورت میدادند از روی ایمان بود،حتی آن کسی که آمد و آقای مطهری راشهید کرد معتقد بود در روز قیامت اجراو پاداش این جهادش را خواهد گرفت!اینها مصداق عینی خوارج بودند و مانندآنها فکر میکردند.
گفته بود امشب آقای بهشتی میخواهدسخنرانی مهمی راجع به مسائل اقتصادیایراد کند،لذا در آن شب خیلیها به آنجارفتندوحتی آقی بهشتی هم نمیدانستندکه چرا این همه جمعیت آنجا آمده است!بعد از اقامه نماز وقتی برای سخنرانیمیروند،ناگهان بمب منفجر میشود.
آقایمحمدی گیلانی و آقای لاجوردی تاکیدداشتند که از اطلاعات من درباره پیشینهافراد و طرز فکر آنها استفاده کنند تابتوانند حکم درستی بدهند،مثلا به طورمشخص یادم هست وقتی آقای ظاهراحمدزاده دستگیر شد،آقای لاجوردیاز من خواست که بروم و اطلاعاتی را که* در اسفند 57 در دانشگاه شریفگفتم هر سه گروهی که علیهمیر المؤمنین(ع)شوریدندیعنی قاسطین،مارقین و ناکثیندر مقابل انقلاب ما هم خواهندایستاد و این مارقین انقلابیعنی خوارج کسانی هستندکه من و دکتر شریعتی را قبولدارند،اما امام را قبول ندارند!منظور من از این سخن گروهفرقان بود.
خاطرم هست وقتی به محلاولین جلسه با فرقانیها رفتم،دیدمزیرزمینی است در بازداشتگاه اوین وعده کثیری از جوانهای 16 تا 20 ساله* پس از آغاز ترورهای فرقان،درجلسهای آیت الله طالقانی تشریفآوردند و کنار بنده نشستند وپرسیدند:«ماشینداری؟»گفتم:«بله»گفتند:«ضد گلوله است؟»گفتم:«نه»ایشان لبخندی زدند وگفتند:«بعد از ترور آقای مطهریمن نگرانم که نکند نسبت به شماهمچنین قصدی داشته باشند!»من هم خندیدم و گفتم:«اینها درمیان مردهها،دکتر شریعتی و درمیان زندهها،مرا استثنا کردهاند."