چکیده:
طرح مسئله: در این مقاله رابطه بین اعتماد اجتماعی و جامعه مدنی (با تاکید بر انجمن های داوطلبانه) مورد بررسی و آزمون تجربی قرار می گیرد و سعی می شود به این سئوال پاسخ داده شود که چه رابطه ای بین عضویت در انجمن های داوطلبانه و میزان اعتماد اجتماعی وجود دارد؟
روش: روش بررسی دراین پژوهش تلفیقی از روش کتابخانه ای و میدانی است؛ در روش میدانی دانشجویان دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 87/86 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند و تعداد 457 نفر، به عنوان نمونه انتخاب و پرسش نامه ها بر اساس نمونه گیری طبقه ای متناسب بین آن ها توزیع شد.
یافته ها: اعضای انجمن های داوطلبانه نسبت به غیر عضو ها دارای میزان اعتماد اجتماعی بیش تری نبودند ولی اعضای این انجمن ها، میزان بیش تری از متغیر های جامعه مدنی (آگاهی از اخبار جامعه، احساس رضایت از زندگی، هنجار معامله متقابل و نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون) و میزان کم تری از متغیر های جامعه غیر مدنی (احساس ناامنی، احساس فرصت طلبی و احساس بیگانگی) را دارا بودند و این متغیر ها با اعتماد اجتماعی رابطه داشتند.
نتایج: انجمن های داوطلبانه از نظر بیش تر داشتن متغیر های جامعه مدنی (نظیر: هنجار معامله متقابل و نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون) که بر اعتماد اجتماعی تاثیر مثبت دارند و کم تر داشتن متغیر های جامعه غیر مدنی (مانند: احساس ناامنی و احساس بیگانگی) که بر اعتماد اجتماعی اثر منفی دارند، اهمیت دارند ولی احتمالا از آن جایی که میزان متغیر های جامعه مدنی در جامعه مورد مطالعه نسبتا در سطح کم و میزان متغیر های جامعه غیر مدنی در سطح بالایی وجود داشته، انجمن های داوطلبانه نتوانسته اند به طور مستقیم میزان بیش تری از اعتماد اجتماعی را نشان بدهند.
خلاصه ماشینی:
"یافتهها:اعضای انجمنهای داوطلبانه نسبت به غیرعضوها دارای میزان اعتماد اجتماعی بیشتری نبودند ولی اعضای این انجمنها،میزان بیشتری از متغیرهای جامعۀ مدنی(آگاهی از اخبار جامعه،احساس رضایت از زندگی،هنجار معاملۀ متقابل و نگرش مثبت نسبت به اجرای قانن)و میزان کمتری از متغیرهای جامعه غیرمدنی (احساس ناامنی،احساس فرصتطلبی و احساس بیگانگی)را دارا بودند و این متغیرها با اعتماد اجتماعی رابطه داشتند.
بدینترتیب براساس نظر پاتنام اگر جامعۀ مدنی شکل گرفته باشد انتظار میرود افراد در شبکههای مشارکت مدنی گستردهای فعالیت داشته باشند و در اثر آن،آنها احساس رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند،به کارآمدی قانون ایمان داشته باشند،هنجار معاملۀ متقابل به میزان زیادی در آنجا یافت شود،و شهروندان پیگیر اخبار جامعه باشند و اگر جامعه کمتر مدنی و بیشتر غیرمدنی باشد،احساس ناامنی،احساس بیگانگی و استثمارشدگی در سطح وسیعی شایع باشد،فرصتطلبی زیاد باشد و افراد بیشتری معتقد باشند که قانون ناکارآمد است.
جدول شمارۀ(3)نتایج آزمون این فرض را نشان میدهد که میانگین دیگر متغیرهای جامعۀ مدنی نظیر مشارکت ذهنی،آگاهی از اخبار جامعه،احساس رضایت از زندگی، هنجار معامله متقابل و نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون در بین افرادی که عضو انجمنهای داوطلبانه هستند بیشتر از افرادی است که عضو نیستند.
عضو انجمن\غیرعضو متغیر\تعداد\میانگین\انحراف معیار\تعداد\میانگین\انحراف معیار\مقدار T \سطح معناداری مشارکت ذهنی\252\6/40\3/93\190\5/74\3/72\1/78-\0/075 احساس رضایت از زندگی\240\13/75\3/55\187\12/62\3/89\3/13-\0/002 هنجار معاملۀ متقابل\252\16/28\2/83\191\15/65\3/27\2/12-\0/035 نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون\251\7/13\4\193\6/29\3/88\2/23-\0/026 آگاهی از اخبار جامعه بهطورکلی\254\2/88\1/34\194\2/53\1/25\2/77-\0/006 روزنامهخوانی\255\159/83\248/65\197\95/54\122/38\3/60-\0/000 &%03827EFRG038G% چنانچه دادههای جدول فوق نشان میدهد،میانگین متغیرهایی که انتظار میرود در جامعۀ مدنی یافت شوند شامل مشارکت ذهنی،احساس رضایت از زندگی،هنجار معامله متقابل،نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون،آگاهی از اخبار جامعه،و روزنامهخوانی کسانی که در انجمنهای داوطلبانه عضو بودند بیشتر از کسانی بود در این انجمنها عضو نبودند و تفاوت میانگین این متغیرها بهجز متغیر مشارکت ذهنی از نظر آماری معنادار بود."