خلاصه ماشینی:
"حال چنانچه ما نیز بخواهیم به وضعیت آغازههای معماری بازگردیم،نخستین چیزی که باید مدنظر داشته باشیم،کلبه است که به منزلهء سرپناه انسان یا یک پرستشگاه به عنوان سرپناه برای خدا و جماعتاش مطرح بوده است.
ما با اینکه حتی در محدودهء غایتهای معماری که باتوجه به ارضای انتظار یا خواستهای معین در زندگی روزانه،هنگام نیایش دینی یا مقاصد دولتی به تأکید بر شکل هنری و زیبایی برمیخوریم،مع ذالک با نوعی جدایی بیواسطه نیز روبهرو هستیم:در یکسو انسان به عنوان عامل(سوبژه)یا با تصویر خدا به منزلهء غایت ماهوی،و از سوی دیگر معماری به عنوان پوشش یا وسیلهء پیرامونی و جز آن.
با همهء اینها معماری را نمیتوان به این نکات محدود کرد،زیرا رسالت(پیشه)اش دقیقا آن است که طبیعت بیرون را به مثابه فضای حصار بیاراید،و به آنگونهای زیبایی بخشد که از اندیشهء محتوایی نشأت گرفته باشد و بنا را باتوجه به یک روح حی و حاضر،برای انسان یا برای هیأت(تصویر)خدایانی تجسم یافته،از منظر تجسم انسانی و تصویر خدایان بیاراید و باتوجه به هدف اصلی معماری تزئین کند.
باتوجه به این نکات میتوان حرکت و پیشرفت معماری را در این واقعیت دید که اختلاف یاد شده که بین وسیله و هدف بهوجود آمده است این دو را از هم تفکیک میکند؛این تمایز باتوجه به انسان یا برای تصویر صورت فردی یافتهء خدایان برجسته میشود.
این پدیده نه تنها یک فضای شاداب شبیه یک طبیعت بیرونی ثانوی ایجاد میکند،بلکه موجب میشود که جلوهء یک منظر طبیعی به خود گیرد،محیط را بازسازی کند و از لحاظ معماری آن را به صورت پیرامونی برای بنا درآورد."