خلاصه ماشینی:
"تحت رویکرد کینزی،انتظار بر این است که با افزایش ملایم بودجهی دولت در دورهی رونق محدود درآمدهای نفتی،اقتصاد ظرفیت و توانایی لازم برای جذب درآمدهای اضافی را داشته باشد و در نتیجه تولید ملی افزایش یابد؛درحالیکه با افزایش بیش از حد درآمدهای نفتی و در پی آن بودجهی دولت،با توجه به اشتغال کامل عوامل تولید در طرف عرضه،نهتنها دیگر کمکی به رشد اقتصادی نمیکند،بلکه با گسترش فعالیتهای رانتجویانه،اثرات برونرانی افزایش بودجهی دولت موجب در محاق قرار گرفتن فعالیتهای بخش خصوصی و افزایش سهم دولت در اقتصاد و عدم کارایی آن خواهد شد.
هزینههای دولت به طور کلی شامل هزینههای جاری و هزینههای عمرانی و سرمایهگذاری است؛همانطور که دولین و لوین(4002)،به طور ضمنی بحث میکنند، افزایش ملایم درآمدهای نفتی(قبل از عبور از سطح آستانه)عمدتا به هزینههای عمرانی،سرمایهگذاری و تأمین نیاز منابع ارزی مورد نیاز بنگاههای داخل اختصاص مییابد،که به لحاظ نظری میتواند رشد تولید ملی را افزایش دهد؛درحالیکه افزایش بیش از حد درآمدهای دولتی(از محل صادرات نفت)احتمالا صرف افزایش هزینههای مصرفی،حقوق و دستمزدها،سوبسیدها و پرداخت انتقالی یا هزینههای مربوط به آموزش و بهداشت میشود،که این امر میتواند تعهدات دایمی و پایداری را در آینده بر جای گذارده و رشد اقتصادی را کاهش دهد.
این نتایج تجربی ما را به تفسیری جدید از فرضیهی نفرین منابع رهنمون میکند؛این نتایج آشکار میسازد که افزایشهای ملایم درآمدهای نفتی تا سطح 81 تا 91 درصد،نهتنها برای رشد اقتصادی مضر نیست،بلکه مفید نیز میباشد،اما هنگامی که تکانههای افزایشی درآمد نفت از حد 91 درصد بگذرد،به دلیل عدم مدیریت بهینه درآمدهای اضافی نفت،زیانهای ناشی از افزایش درآمد نفت بر (1)-در ادبیات الگوهای سری زمانی غیر خطی،از دو رویکرد الگوهای اتورگرسیو آستانهای با (Threshold Autoregressive)TAR و همچنین (Smooth Transition Rearesion)STR ،برای الگوسازی تغییرات رژیم با واکنشهای غیر خطی یا متقارن استفاده شود."