خلاصه ماشینی:
"مرحوم آیت قبل از 51 خرداد قائل به فعالیت جدیتر و پرشورتر حزب بود،اما تجربه 51 خرداد موجب شد که او به این باور برسد که اساسا با شیوه حزب زحمتکشان نمیتوان به قانونشکنیها و دیکتاتوریهای رژیم شاه پایان داد،چون حزب اصرار داشت بر مدار قانون مشروطه حرکت کند و مرحوم آیت بر این باور بود تا زمانی که این شاه وجود داشته باشد،نه قانوناساسی مشروطه اجرا میشود و نه هیچ یک از آزادیهای مطرح شده در آن،محقق خواهند شد.
او ضمن اینکه نگران تکرار تجربه ملی شدن نهضت نفت بود که در آن مرحوم آیت الله کاشانی و جناح مذهبی نهضت را کنار گذاشتند، معتقد بود ولایتفقیه موجب نوعی انسجام در خود روحانیت هم خواهد شد،چون تجربه مشروطه نشان داد که بسیاری از علمای اعلام ایران و عراق از هم جدا شدند و درنتیجه تفرقه شدیدی به وجود آمد.
آقای پارسی متنی را پیش دکتر بقائی برد و او هم آن را جدا رد کرد و گفت:«نه این مجلس به حرف شما گوش میدهد و نه من میخواهم در این مسئله دخالت کنم»،بنابراین ارائه پیشنهاد به مجلس خبرگان،هیچ ربطی به دکتر بقائی نداشت و مربوط به جناح انقلابی حزب زحمتکشان بود و دقیقا به دلیل ادامه همین اصطکاک بین جناح انقلابی و دکتر بقائی، جریان وصیتنامه سیاسی ایشان پیش آمد.
بعد از این جلسه چند نفری هم پشت سر دکتر بقائی به او فحش دادند که البته از مذهبیها و انقلابیون نبودند،بلکه از همان فرصتطلبهائی بودند که تصور میکردند برای دکتر بقائی آیندهای متصور است و آن آینده را با این سخنان ایشان از دست رفته میدیدند."