چکیده:
پژوهش پیش رو درصدد پاسخ به این مسئله است که بین سکوت اخلاقی و عرفانی چه تفاوت هایی وجود دارد و ابعاد و اقسام سکوت عارفانه کدام است. همچنین کوشیده ایم پس از واژه پژوهی «سکوت» در گستره اخلاق و عرفان، علل و کارکردهای سکوت اخلاقی را برشماریم و در ادامه، ضمن تقسیم روشمند اقسام سکوت در ساحت حالات و مقامات مختلف عارف، به مقتضیات هریک از آنها پرداخته، نمونه هایی در مثنوی بیابیم.
How does ethical silence differ from mystical silence، and what can be counted as kinds and aspects for the mystical one? The paper has intended to answer this question. Having offered the terminology of silence in the fields of mysticism and ethics، it has been sought to introduce the functions of ethical silence، to divide the mystical silence methodically with regard to mystics` different states and positions and to give an example for each.
خلاصه ماشینی:
راه دیگر،مسیر همنوایی با نااهلان است؛چنانکه مولانا میسراید: {Sچونکه جفت احولانیم ای شمن#لازم آید مشرکانه دم زدن#آن یکیی زآن سوی وصف است و حال#جز دویی نآید به میدان مقالS}(همان:دفتر 6،بیت 2033 و 2034) انجام این شیوه برای سالک مبتدی-و حتی برای برخی واصلان-بسیار دشوار است،امادر مسیر سازندگی سبب میگردد که اوبهتر بتواند مراتب بالاتر را طی نماید.
مولوی این سه روش را در مثنوی چنین بیان میکند: {Sیا چو احول این دویی را نوش کن#یا دهان بردوز و حوش خاموش کن#یا به نوبت،گه سکوت و گه کلام#احولانه طبل میزن،والسلامS}(همان:دفتر 6،بیت 2035 و 2036) .
به دیگر بیان، این سکوت سالک به دلیل آن است که همسخن ندارد و چون دیگران به محبوبهای دیگردل دادهاند،سکوتش واکنش طبیعی روح اوست نسبت به حضور بیگانۀ ناهمدل.
(دباغ،1386:34) در حقیقت این مقام در چنگ لفظ نیست و چون در این مرتبه،کثرتی وجود ندارد،زباننیز بیکاربرد است: {Sمن شدم عریان ز تن او از خیال#میخرامم در نهایات الوصال#این مباحث تا بدینجا گفتنی است#هرچه آید زین سپس بنهفتی استS}(همان:دفتر 6،بیت 4620-4619) مولانا در این مرحله به اوج سلوک خود نزدیک میشود و میگوید: روح من لباس تن را افکند و هستی مطلق او نیز لباس«خیال»را-که تجلیصوری او بود-رها کرد و اکنون من خود را برای همیشه پیوسته به دریایهستی مطلق مییابم.
(استعلامی،1372:454/6) این همان مقام سکوت است که مولانا میفرماید از اینپس،هیچ مرحلهای را نمیتوانبه زبان آورد یا دربارۀ آن توضیح داد.
(استیس،1367:234) این دو سکوت را میتوان بدین گونه نیز تبیین کرد که عارف در سیر سلوکی خود برایرسیدن به وادی حق باید سه مقام یا سه مرتبه را طی کند که در هر سه نیز موانع زیادیبرای به کارگیری زبان وجود دارد.