چکیده:
متروپل تبریز بزرگترین مجتمع زیستی شمال غرب کشور است که به لحاظ موقعیت مکانی ویژه،از حوزه نفوذ بسیار وسیعی برخوردار و به سبب مرکزیت سیاسی،اداری و تمرکز فعالیتهای صنعتی،اقتصادی،دانشگاهی و سطح بالای تخصص و خدمات،به عنوان قطب جاذب و شهر مسلط نقش ماکروسفالی(بزرگ سری)را در منطقه ایفا نموده است و به همین دلیل،به طور مداوم بر گسترده فضایی آن افزوده میشود.این شهر طی دهههای اخیر رشدی شتابان، لجام گسیخته و بیقواره داشته و تحولات جمعیتی و کالبدی ناباورانهای را تجربه کرده است،به طوری که نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناپایدار در آن به وقوع پیوسته است.بر این اساس،مقاله حاضر با روش تحلیلی-اسنادی و با هدف بررسی و ارزیابی ابعاد ناپایداری حاصل از الگوی توسعه ناموزن تبریز بین سالهای 85-1335 به رشته تحریر درآمده است.یافتههای تحقیق نشان میدهد که توسعه و پراکنش فضایی شهر باعث کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب باغها و اراضی کشاورزی،فرسودگی و تهی شدن بافت قدیم،تنزل اعتبارات فرهنگی و هویت تاریخی شهر، دستاندازی شهر بر روی مناطق ناپایدار و نواحی بالقوه خطرناک،از بین رفتن جنبههای زیبایی شناسانه شهر،ظهور و گسترش مناطق حاشیهنشین،ادغام روستاهای پیرامون و تغییر نقش آنها شده و قابلیتهای زیست-محیطی این شهر را به مخاطره انداخته است.از سویی،عدم انطباق توسعه فضایی شهر با ظرفیت زیرساختها و فضاهای شهری و به عبارتی،عدم حاکمیت برنامههای اصولی شهرسازی بر گسترش شهر منجر به عقبماندگی روند شهرسازی از شهرنشینی بیرویه شده و این شهر را از منظر توسعه پایدار شهری به زیر سؤال برده است.
خلاصه ماشینی:
"یافتههای تحقیق نشان میدهد که توسعه و پراکنش فضایی شهر باعث کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب باغها و اراضی کشاورزی،فرسودگی و تهی شدن بافت قدیم،تنزل اعتبارات فرهنگی و هویت تاریخی شهر، دستاندازی شهر بر روی مناطق ناپایدار و نواحی بالقوه خطرناک،از بین رفتن جنبههای زیبایی شناسانه شهر،ظهور و گسترش مناطق حاشیهنشین،ادغام روستاهای پیرامون و تغییر نقش آنها شده و قابلیتهای زیست-محیطی این شهر را به مخاطره انداخته است.
توجه به محدودیتهای اکولوژیکی،توسعه متناسب و سازگار با طبیعت،صرفه- جویی در منابع،استفاده از مواد و مصالح بومی،ابداع روشهای مؤثر و مناسب برای ادامه حیات،نظیر:قنات و بادگیر،استفاده هنرمندانه از آب و گیاه جهت تلطیف هوا و ایجاد مناظر مطبوع و ایجاد فضاهای عمومی و اطراف شهرها،همه نمونههایی از عوامل مؤثر در این پایداری بودند،لیکن امروزه شهرسازی با تبعیت از الگوی کلاسیک توسعه و پیروی کورکورانه از مدلهای کلیشهای توسعه شهری(عمدتا متجدد)-که نسبت به شرایط و خصوصیات بومی بیاعتناست-نه تنها شرایط ناپایداری را در شهرها پدید آورده،بلکه ناپایداری مناطق اطراف را نیز به دنبال داشته است(بحرینی،8731:972)؛ به طوری که،امروزه کمتر شهری از شهرهای کشور را میتوان سراغ گرفت که با مسایل و مشکلات زیست- محیطی ناشی از توسعه و گسترش فضایی دست به گریبان نباشد.
رشد و توسعه سریع و پرشتاب شهر طی دهههای اخیر،سازمان فضایی شهر و نظام محلهبندی سنتی آن را در هم شکسته و این شهر نیز مانند دیگر شهرهای بزرگ کشور در پی رخدادهای اقتصادی و اجتماعی اخیر،سخت دگرگون شده و هویت تاریخی خود را از دست داده است و اکنون شهری که تا چند دهه پیش در فضایی محدود شکل گرفته و با برج و بار و در فضایی کالبدی سخت محصور بود،گسترش زیادی یافته و محلات جدید تقریبا کلیه جهات بافت شهر را در بر گرفتهاند."