خلاصه ماشینی:
"9 و زمانی که به پر و منقار خستگیهای رخش و رستم را بهبود میبخشد، رستم را از شوربختی ریختن خون اسفندیار آگاه میسازد: بدو گفت سیمرغ کز راه مهر#بگویم همی با تو راز سپهر که هرکس که خون یل اسفندیار#بریزد ورا بشکرد روزگار همان نیز تا زنده باشد ز رنج#رهایی نیابد نماندش گنج بدین گیتیاش شوربختی بود#چو بگذشت در رنج و سختی بود10 سیمرغ به رستم سفارش میکند که با اسفندیار نجنگد و فردا در میدان جنگ راه درخواست و لابه پیش گیرد و فرونی جستن از اسفندیار را فرو بگذارد اما در عین حال به رستم میگوید که اگراسفندیار پوزش ترا نپذیرفت بیگمان زمان او سرآمده است و چارهای از جنگیدن نیست و آنگاه به رستم میآموزد که اسفندیار چگونه کشته میشود و او را راهنمایی میکند تا از درخت گزی،تیری دو پیکان و سه پر راست کند و اگر اسفندیار ترک کارزار را علیرغم درخواست و لابۀ رستم نپذیرفت به چشم وی زند: به زه کن کمان را و این تیر گز#بدینگونه پروردۀ آب زر ابر چشم او راست کن هر دو دست#چنان چون بود مردم گزپرست زمانه برد راست آنرا به چشم#شود کورو بخت اندر آید بخشم11 بنابر آنچه یادآور شدیم سیمرغ در مقام مرغی اساطیری دارای صفتهای فراطبیعی زیر است: 1-بزرگ پیکر و بسیار نیرومند است.
اما همین عقل عاشر یا عقل فعال یا جبرئیل،چنانکه قبلا از صاحب کشف الاسرار نقل کردیم،بهینۀ فرشتگان است و از این چشمانداز به منزلۀ عقل اول یا همان نور محمدی است که در اشارۀ عین القضاة هم دیدیم و بنابراین در چشمانداز حکمت اشراقی سهروردی بر رأس انوار اسپهبدی در طبقۀ طولیه قرار دارد که از نورالانوار فایض میشود45و با تنزل درجات،وجود تمامی عالم آفرینش را سبب میشود."