چکیده:
توماس آکوئیناس ضمن بحث دراز دامن از نبوت -که همه جا پیوسته با پیشگویی است- چگونگی حصول معرفت نبوی را نیز مطمح نظر قرار میدهد؛ او مناسبترین دریافت فراطبیعی ویژه نبی را دریافت خیالی میداند. این نوشتار در پی کشف ویژگیهای این دریافت ویژه است؛ در این راستا، ابتدا ضمن بررسی قوه خیال از نظر آکوئیناس، حال نبی به هنگام دریافتهای خیالی مدّ نظر قرار میگیرد. در نظر آکوئیناس، نبی انسانی کاملا عادی است و نبوت در او حاصل فرآیندی یکسویه از جانب خداوند است. او با اینکه معرفت فراطبیعی ویژه نبی را از طریق قوه خیال میداند تلاشی برای تبیین این معرفت نمیکند و البته، خیال نبی را دارای ویژگی خاصی نیز نمیداند.
خلاصه ماشینی:
"آکوئیناس در باب چگونگی ادراک خیالی نبوی چندان سخنی نگفته است، او قوۀ خیال نبی را در هنگام دریافت وحی همانند دیگران نمیداند و معتقد است که همانگونه که در زندهکردن مردگان، جسد که برای پذیرش نفس نامناسب است، با یک عمل الاهی هم شایسته میشود و هم روح میپذیرد، نور نبوت نیز شخص را هم مستعد میکند و هم نبی(Aquinas, 1994, QDV Q12 a4, p.
در توضیح این نکته باید گفت که آکوئیناس نوعی خلسه و جدایی از حواس ظاهری را دستکم در دریافتهای خیالی در نبی ضروری میداند - چنانکه گفته شد- گویی که بر این باور است که در صوری که نبی در حالت خواب میبیند، حاصل فرآیند طبیعی خیال است؛ اما در حال بیداری چون دست قوۀ خیال باز نیست، تمرکز بر آنچه خدا آشکار کرده است، سبب به وجود آمدن اموری محسوس در ذهن نبی میشود.
120)؛ اما باید گفت که اگر تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیت به علاوه تقسیم مراتب وجود یک شئ به سه مرتبه الاهی و خارجی و علمی راه را برای تبیین جدید آکوئیناس از معرفت میگشاید و حساب او را از ارسطو جدا میکند، ابن سینا ضمن پذیرش این هردو گامی دیگر به جلو برمیدارد و اصل محوری ارسطو را که مقبول نظر آکوئیناس است، یعنی پایه بودن حس تمام اقسام معرفت را نفی می کند و حتی بنیان معرفت را که دریافت بدیهیات است را اشراق عقل فعال میداند (ابن سینا، 1363، ص99)؛ پس او دستکم در باب معرفت ناارسطوییتر از آکوئیناس است و مبنای او تفاوت بیشتری با دیدگاه ارسطو دارد."