چکیده:
نویسنده مقاله زیر با انتخاب زاویه دیدی جدید برای پرداختن به مسائل زیستمحیطی میکوشد مباث الهیاتی را با واقعیتهای مخوفی پیوند بزند که پیش روی انسان امروزی قرار دارد.همچنین بر آن است تا با ارائه تعبیرهایی متفاوت از مفاهیمی همچون آخرالزمان و رستگاری، انسان توهم زده غربی را که منکر نابودی محیط زیست است،به خود آورد.آنگاه آنها را به شرکت در گروههایی تشویق کند که هدفشان، سازماندهی خود برای مقابله با بزرگترین تهدید کنندگان سیاره زمین، یعنی سرمایهداری و صاحبان منافع شرکتی است.شاید ما با همه نظرهای نویسنده و شیوه کار او برای درآمیختن مباحث مذهبی و زیستمحیطی موافق نباشیم،اما نفس گرایش به چنین دیدگاهی،نشان از تغییراتی میدهد که در بطن جوامع غربی به وینژه امریکا در جریان است.این مباحث حکایت از آن دارند که دستکم،اندیشمندان غربی جای خالی خدا را،هرچند با برداشتی جدید از او،در بسیاری از مشکلات حل ناشدنی که با آنها دست به گریبانند،احساس کردهاند.از اینرو، میکوشند در برخی از معادلات جدیدی که از جهان مادی ترسیم میکنند، جایگاه فرو کاسته شده خدا را به وی بازگردانند.
خلاصه ماشینی:
"هدف من،مرتبط ساختن این مفاهیم با یکدیگر برای تأیید یک استدلال در باب الهیات سیاسی رادیکال است- اجازه دهید در اینجا بازه م بر این ابهام بیافزایم-که میتواند به ما کمک کند در لحظهای که ما ناتوانتر از همیشه شدهایم برایمان قدرت به ارمغان بیاورد و در زمانهای که هیچ امیدی وجود ندارد،منابع امید را شناسایی کند.
درباره اثرگذاری چنین سطح آسایشی بر انسان،هرگونه که بیندیشیم-که از نظر من،این اثرگذاری در بهترین حالت چندوجهی است- روندهایی که این آسایش را پدید آوردهاند،در حال نابود کردن ظرفیت زیستبومها برای دوام آینده زندگی انسان به معنایی هستند که میشناسیم و خود این آسایشها به شکلی توزیع نشده است که با عدالت منطبق باشد.
مهاجران و افرادی متعلق به گروههای هدفگیری شده(اعراب،اهالی آسیای جنوب شرقی و مسلمانان)دلیلی برای احساس خطر داشتند،اما کسانی شبیه من به نظر میرسید-با استثناهایی نادر-به دلیل حضور در یک فعالیت سیاسی صلحآمیز،در امریکای امروزی با سرکوب جدی روبهرو نمیشوند،هر چند ممکن است این وضعیت به سرعت تغییر کند.
اگر حرف مککیبن درست باشد-که به نظر من،شواهد موجود ارزیابی او را به روشنی تأیید میکنند-در این صورت،ما نمیتوانیم تظاهر کنیم که این موضوع،بازاندیشی در مورد ساختارهای موجود برای حل مشکلات زیستمحیطی جدید را اقتضا میکند،بلکه ایجاد تغییرات گسترده در روش زندگی ما لازم است؛همان چیزیکه مککیبن آن را نوعی جدید از تمدن مینامد.
علاوه بر این،به نظر من،برای آماده کردن خود برای آنچه در این آینده جدید از راه خواهد رسید-که هنوز نمیتوانیم آن را به شکل دقیق توصیف کنیم-مهم است که تجربههای خود را افزایش دهیم."