چکیده:
مسألهی جواز یا عدم جواز قضاوت زن از دیدگاه شرع مقدس اسلام از مسایلی است که امروزه دربارهی آن نظریههای متفاوتی ابراز شده است. این نوشتار پس از بیان مقدمه،ابتدا به بررسی برخی از آیات قرآن کریم و روایات نقل شده از معصومین(ع)و نیز دلیل اجماع که میتوانند به عنوان ادلهی مرتبط با این مسأله مطرح شوند،پرداخته و سپس اصل عدم جعل را در این زمینه مطرح کرده است. در نهایت نتیجه گرفته شده که اسلام چنین تکلیف سنگینی را از زنان ساقط فرموده است و دلیلی برای حکم به جواز قضاوت زن در دسترس نیست و اگر کسی دربارهی دلالت آیات و روایات و یا در مورد سند روایاتی که چنین حکمی از آنها استنتاج میگردد مناقشه نماید،در مورد قابل پذیرش بودن اصل عدم جعل منصب قضاوت برای زن نمیتواند مناقشه کند و یا حتی شک و تردید داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"در نهایت نتیجه گرفته شده که اسلام چنین تکلیف سنگینی را از زنان ساقط فرموده است و دلیلی برای حکم به جواز قضاوت زن در دسترس نیست و اگر کسی دربارهی دلالت آیات و روایات و یا در مورد سند روایاتی که چنین حکمی از آنها استنتاج میگردد مناقشه نماید،در مورد قابل پذیرش بودن اصل عدم جعل منصب قضاوت برای زن نمیتواند مناقشه کند و یا حتی شک و تردید داشته باشد.
ب)آیهی 81 از سورهی مبارکه زخرف میفرماید: «او من ینشؤا فی الحلیه و هو فی الخصام غیر مبین» «آیا کسی که در زیور و زینت پرورش مییابد و در نزاعها و خصومتها از اثبات ادعای خود عاجز و ناتوان است(لایق فرزندی خداوند متعال است)؟!» این آیه به دنبال آیاتی ذکر شده که حال مشرکان را توصیف فرمودهاند که در آن آیات این مطلب بیان شده که وقتی به یکی از مشرکان عرب،خبر میدادند که همسرت فرزند دختر به دنیا آورده،صورتش از شدت ناراختی سیاه میگشت درحالیکه دلش مملو از خشم میگردید(زیرا نه تنها دختر را دوست نمیداشت بلکه از داشتن آن احساس ننگ و عار میکرد)،اما همین دختر را برای خداوند میپسندیدند که مشرکان را در این آیهی شریفه،نسبت به این اوهام و اندیشههای باطلی که داشتند،سرزنش فرموده که آیا این موجودی که در زینت پرورش یافته و از اثبات ادعای خویش ناتوان است به عنوان فرزند خداوند قلمداد میکنید(با آنکه خود شما آن را به عنوان فرزند خویش نمیپسندید!)در تفسیر این آیهی شریفه آمده است: «در این آیه دو صفت از صفات زنان ذکر شده است؛یکی تعلق و وابستگی شدید او به زیورآلات و دیگری ضعف او از اقامهی برهان و دلیل در اختلافاتی که شاید بروز کند و این دو صفت به علت آن است که زن بالطبع از عاطفه و شفقت بیشتری و تعقل ضعیفتری در مقایسه با مرد برخوردار است و مرد،برعکس زن از جهت آفرینش دارای عواطف کمتر و تعلقی بیشتری میباشد و از روشنترین مظاهر قوت عاطفهی زن،علاقهی شدیدی است که به زینت و زیور دارد و از تقریر حجت و دلیل که اساسش قوهی عاقله میباشد،ضعیف است."