چکیده:
این نوشتار،پژوهشی در خطابهای عتابآمیز خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم است. اینگونه عتابها که قریب 80 آیه در قرآن را شامل میشود،گسترهء عظیمی از مباحث گوناگون را در میان قرآنپژوهان به وجود آورده است.اهتمام اصلی مفسران در توجیه و تحلیل اینگونه آیات نکوهشبار،حل تعارضی است که به گمان ایشان،این آیات با اصل وجوب عصمت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دارد.نگارنده در این جستار کوشیده است ضمن بیان آزادی مفسران در تفسیر برخی از مهمترین این آیات،حکمت اینگونه خطابها را بیان دارد.
خلاصه ماشینی:
"گاه مخاطب مورد نکوهش را پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دانسته و در تفسیر این آیات سکوت اختیار کرده و بدون تعلیل،تنها به ذکر معنای آن بسنده کردهاند(بیضاوی،79/5؛طبری، (1).
بنابراین لازم است اضافه گردد که غالب فرق اسلامی،قائل به وجوب عصمت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و سایر پیامبران الهی هستند(سید مرتضی،2-3؛حلی،174؛ثعالبی،94/1 و 301؛ابن کثیر،555/1؛آلوسی 42/22؛قرطبی،721/9؛قاضی عیاض،496/2؛ سبحانی،904/4؛مظفر،782؛طباطبایی،002/2-802)،اما در حدود و متعلقات آن اختلافنظر وجود دارد.
این خطاب،خطابی حقیقی،تهدیدی و انذاری است زیرا رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نیز فردی از مسلمین است(طباطبایی،044/71)و هر تکلیفی که برعهدهء دیگران گذاشته شود او نیز باید آن را باور داشته و به آن عمل کند و صرف اتصاف انبیاء به عصمت الهی باعث ساقط شدن تکلیف از ایشان نیست(طباطبایی،044/71؛مکارم شیرازی،725/91؛ فضل الله،404/91).
5- عفی الله عنک لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکاذبین2 (توبه34/) اگرچه شماری از مفسرین،این آیه را بیانگر کلام ملاطفتآمیز خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم دانستهاند،لکن از آنجا که این آیه از سوی برخی از قرآنپژوهان3-به عنوان یکی از آیات نزاعبرانگیز،طرح گشته است،ذکر دیدگاههای مختلف مفسرین در این خصوص،ضروری به نظر میرسد.
بنابراین،اینگونه عتابها،نه تنها دلیل و تأییدی بر عصمت پیامبر است،بلکه بیانگر مراقبت شدید خداوند از آن حضرت است به نحوی که حتی ترک1اولی را به او متذکر میشود(سید مرتضی،ص 021؛بیضاوی 453/5؛قاضی عیاض،83/1؛ طوسی،692/5؛فضل الله،921/11) 61-نباید نادیده انگاشت که نخستین مخاطب قرآن و ابلاغکنندهء آیات به مردم(در همه حال)پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم است و برخی از این توبیخات صرفا جهت ابلاغ و تبیین،به پیامبر2خطاب گردیده است(ثعالبی،301/1،معرفت،021)."