چکیده:
پیوند ناگسستنی و همه سویه نهجالبلاغه با قرآن کریم، از مسائل حائز اهمیت است. یکی از مظاهر این پیوند، اقتباسهای قرآنی نهجالبلاغه است. اهمیت بررسی این اقتباسها به چند امر باز میگردد: نخست، گوناگونی اقتباسهای قرآنی است. دوم، کارکردهای متفاوت این اقتباسهاست. در این نوشتار میکوشیم با رویکردی تحلیلی این اقتباسها را بررسی کنیم. گونههای اقتباس قرآنی نهجالبلاغه عبارت است از: اقتباس کامل، جزئی، متغیر، اشارهای و نهایتا استنباطی. پربسامدترین گونه، اقتباس جزئی است، و پیچیدهترین اقتباس، استنباطی است. کارکردهای اقتباس نیز متعدد است، گاه برای زیبایی افزایی است، گاهی دیگر برای توضیح و تفسیر و زمانی کارکردی دو سویه در سخن دارد، مانند اینکه کارکرد بلاغت افزایی با کارکرد استدلال در یک عبارت گره میخورد.
خلاصه ماشینی:
برخی نقل کردهاند که او پس از تشرف به اسلام تنها یک بیت سرود و آن هم حمد و ستایش خداوند است که لباس برازنده اسلام را بر تن او درآورد: الحمد لله أن لم یأتنی أجلی حتی لبست من الإسلام سربالا (همان، ج 1، ص 108) این بود که سرودههای شاعران به نور قرآن درخششی دیگر یافت؛ زیرا آنان تمامی یک آیه یا فرازی از آن را در شعر خود وام میگرفتند.
نمونههای این گونه اقتباس در نهجالبلاغه فراوان است، مانند: «ولله علی الناس حج البیت من استطاع إلیه سبیلا ومن کفر فإن الله غنی عن العالمین» (آلعمران / 97) ایشان از آیه فوق در نخستین خطبه نهجالبلاغه برای بیان جایگاه، ابعاد و فلسفه فریضه حج بهره جستهاند.
در مواردی نیز اقتباسهای جزئی، کارکردی دو سویه دارند، بدین معنا که از یکسو کارکرد استدلالی و از سوی دیگر کارکردی زیبایی شناختی دارند و بهرهمندی از این کارکرد توأمان آفریننده اثر زیباست و از جمله آن، سخن حضرت در وصف منافقان است: «یقولون فیشبهون، و یصفون فیموهون، قد هونوا الطریق، وأضلعوا المضیق، فهم لمة الشیطان ، و حمة النیران أولئک حزب الشیطان ألا إن حزب الشیطان هم الخاسرون» (الرضی، 1412 ق، ص 308) در این فراز از سخن حضرت مولا قسمت برجسته شده، اقتباسی است از قرآن کریم.
4. اقتباس اشارهای در این گونه اقتباس، آفرینشگر ادبی با اشاره یا نشانهای کوتاه به برخی اشخاص یا حوادث و داستانهای قرآن کریم، به اثر خود غنا و عمق میبخشد و با همین اشاره یا نشانه، تمامی ماجرا برای مخاطب یادآوری میشود؛ بیآنکه حضور لفظی کامل از ماجرا در متن باشد.