چکیده:
هدف اساسی این مطالعه، بررسی ارتباط ادراک اعضا هیات علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی از محیط کار و سطح درگیری شغلی آنها است. بر پایه مفروضه تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه محقق ساخته محیط کار (مشتمل بر 11 مولفه) و پرسشنامه درگیری شغلی (کانونگو، (1982 a در میان 214 عضو هیات علمی تمام وقت و نیمه وقت 5 واحد دانشگاهی که با روش تصادفی مرحله ای و طبقه ای انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری شد. به طور کلی، نتایج حاکی از آن بود که ضرایب مربوط به مولفه های هویت تکلیف، سبک نظارتی و چالش شغلی همگی مثبت و معنادار است. به سخن دیگر، از بین 11 بعد محیط کار، تنها 3 بعد هویت تکلیف ( P<0.001و ،(b=0.367سبک نظارتی ( P<0.001و b=0.320) و چالش شغلی ( P<0.01و (b=0.188با درگیری شغلی اعضا هیات علمی همبستگی معنی دار داشتند. بنابراین، بر اساس مولفه های محیط کار می توان مدلی را برای پیش بینی درگیری شغلی ارائه کرد.
خلاصه ماشینی:
"در این تحقیق نیز تلاش شده است با در نظر گرفتن متغیرهای مرتبط با محیط کار(مشتمل بر نقشهای شغلی،ویژگیهای شغل،سبک نظارتی و عوامل سازمانی)مفهومدرگیری شغلی در میان اعضاء هیأت علمی واحدهای دانشگاهی آزاد اسلامی بررسی شود.
در مطالعه حاضر،پس از دستیابیبه متن پرسشنامه درگیری شغلی(کانونگو، a 1982)به زبان اصلی و ترجمه و ویرایش آن بااجرای آن در میان 32 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن که به طورتصادفی ساده انتخاب شده بودند،ضریب آلفای برابر با 0/807 به دست آمد که در سطحمقبولی است.
سایر شاخصها نیز نشان دادند که بین مؤلفههای محیط کار(11 مؤلفه)و سطحدرگیری شغلی اعضاء هیأت علمی همبستگی معنادار وجود دارد،و مدل رگرسیون خطیحاضر میتواند برای پیشبینی متغیر وابسته(درگیری شغلی)استفاده شود.
بادر نظر گرفتن شواهد تحقیقی موجود در زمینه سبکهای رهبری یا نظارتی و رابطه آنها با سایرمتغیرهای سازمانی و حرفهای،به ویژه مطالعه وینتر و ساروس(2002)که ارتباط صرفا سبکملاحظه مدار با درگیری شغلی دربارۀ گروهی از استادان دانشگاههای استرالیا بررسی شدهاست،در این تحقیق نیز تنها این مؤلفه مدنظر بوده است.
با توجه به نتایج به دستآمده در این مطالعه و همچنین شواهد به دست آمده از سایر مطالعات و با در نظر گرفتنماهیت ساختاری دانشگاه آزاد اسلامی،محیط کار دانشگاهی زمانی برانگیزنده خواهد بود کهسطح بالایی از هویت تکلیف توسط اعضاء هیأت علمی ادراک شود،مدیران بلافصل آنها براساس سبکهای حمایتی و ملاحظه مدار عمل کنند،و همچنین،چالشها و دشواریهایی درمحتوای شغل استادان ادراک شود که مستلزم استفاده از تواناییهای بالقوه بوده و به ایجاد احساس کارآمدی و کفایت منجر میشود."