چکیده:
نظم اجتماعی در هر جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا دوام و قوام هر جامعه ای به حفظ نظم اجتماعی آن جامعه بستگی دارد و نظم اجتماعی میسر نخواهد شد مگر اینکه هنجارهای تعریف شده جامعه مورد احترام افراد واقع شود. هرگاه عده ای هنجارهای رسمی یک جامعه را نادیده بگیرند ما با وضعیت قانون گریزی روبه رو هستیم. وقتی عده زیادی از افراد یک جامعه قوانین را نادیده بگیرند، در آن صورت قانون گریزی به مسئله ای اجتماعی تبدیل خواهد شد. این تحقیق، به روش فراتحلیل، به تحلیلی جامعه شناختی از عوامل موثر بر قانون گریزی (قانون گریزی نرم) می پردازد. برای بررسی موضوع از دو دسته مطالعات اسنادی و تجربی در زمینه قانون گریزی استفاده شده است. دراین تحقیق با تاکید بر رویکردی تلفیقی و چندعاملی، عوامل موثر بر قانون گریزی به عوامل زمینه ای، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تقسیم شده و مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی برای افزایش قانون مداری در جامعه ارائه شده است.
In every society، social order has a paramount importance. It is because stability os societies is dependent on maintaining social order.
Social order can not be maintined unless people give respect to the contracted norms. When some people dismiss formal norms of society، law evasion and law breaking conditions will be created. But when a large number of people dismiss laws and norms،law evasion turns out to be asocial problem. The presents article is conducted to analyse the law evasipn effective factors from sociological point of view. The research which is based on an intefrative and multi-facet approach، investifated the contextual، social،economic، and political fators of law evasion and gives recommendeations to increase law fulness in the society.
خلاصه ماشینی:
"در اینتحقیق با تأکید بر رویکردی تلفیقی و چند عاملی،عوامل مؤثر بر قانونگریزی به عوامل زمینهای،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و سیاسی تقسیم شده و مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی برایافزایش قانونمداری در جامعه ارائه شده است.
اما نقد نظری که به بیشتر تحقیقات در حوزۀعلوم اجتماعی وارد میشود این است که به لحاظ چند بعدی بودن متغیرهایجامعهشناختی،محققان تلاش دارند تا از نظریههای مختلف و حتی برگرفته ازپارادایمهای مختلف به بررسی و تبیین متغیر وابسته بپردازند.
برای مثال،حدود 26 درصد ازگروه مذکور مخالفاند و حال آنکه در گروهی که از هر پنج وسیله استفادهمیکنند این نسبت به 20/7 درصد کاهش مییابد و آزمون آماری نیز رابطۀ میاندو متغیر را معنادار نشان میدهد(محسنی،1378)تحقیق دیگر نیز تأثیر رسانه درجهت قانونمند کردن افراد جامعه را تأیید میکند(علیخواه،1378)؛اما نتیجۀیکی از تحقیقات تأثیر استفاده از ماهواره را بر قانونگریزی و گرایش به فسادمستقیم(0/22 -r )نشان میدهد،به این معنا که هرچه استفاده از رسانهها بالاترباشد قانونگریزی یا گرایش به آن هم بیشتر خواهد بود(رفیعپور،1386).
نتایج بهدست آمده ازپژوهشهای بررسی شده در ارتباط باتأثیر این متغیر بر پایبندی به هنجارهایاجتماعی نشان میدهد که برخی هنجارهای مثبت اجتماعی همبستۀ طبقات بالا وبرخی دیگر همبستۀ طبقات پایین است.
بر این اساس،در این تحقیق براساس نتایج به دست آمده درارتباط با تأثیر متغیرهای مورد بررسی بر قانونگریزی چند پیشنهاد ارائه میشود: الف)پیشنهادهایی مربوط به قانون دو موضوع در ارتباط با قانون بهعنوان عامل قانونگریزی در تحقیقات اشارهشد:یکی نامناسب بودن قانون(بهعنوان عامل ساختاری)و دیگری عدمآگاهیاز قانون(بهعنوان متغیری عاملیتی-فردی).
هرچند این عامل بهطور مستقیم مربوط به خود قانون نیست،اما باتوجه به اینکه قانون برای جامعه و مردم مورد تصویب قرار میگیرد،لذا آگاهی مردم از آن میتواند در جهت قانونگرایی مفید باشد."