چکیده:
هدف اصلی این مقاله، بررسی میزان تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل اجتماعی موثر بر آن است. جهت بررسی موضوع تحقیق از نظریات آدامز، هومنز، مازلو، تیلور و ... استفاده شده است. برای پاسخ گویی به سوال اصلی مقاله، یعنی میزان تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه فردوسی و عوامل اجتماعی تاثیر گذار بر آن، مطالعه ای با استفاده از ابزار پرسش نامه بر روی 300 نفر از کارکنان سازمان مرکزی و دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1387 (1103 نفر) که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند، انجام گرفته است. در این مقاله، رابطه متغیرهای احساس عدالت سازمانی، مشارکت سازمانی، فشار نقش، احساس نظارت و کنترل سازمانی، ابهام نقش و رفتار انسان دوستانه مافوق با کارکنان با متغیر وابسته (تعهد سازمانی) مورد سنجش قرار گرفته است که مهم ترین نتایج مبین آن است که میزان تعهد سازمانی کارکنان (در بازه صفر تا صد) 76.20 و در حد بالا است. از میان عوامل اجتماعی موثر بر تعهد سازمانی کارکنان، عواملی چون رفتار انسان دوستانه مافوق با کارکنان (سبک رهبری)، نظارت و کنترل سازمانی، مشارکت سازمانی و فشار نقش بیشترین تاثیر را بر متغیر تعهد سازمانی داشته اند.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،رابطه متغیرهای احساس عدالت سازمانی،مشارکت سازمانی،فشارنقش،احساس نظارت و کنترل سازمانی،ابهام نقش و رفتار انساندوستانه مافوق با کارکنان بامتغیر وابسته(تعهد سازمانی)مورد سنجش قرار گرفته است که مهمترین نتایج مبین آن استکه میزان تعهد سازمانی کارکنان(در بازه صفر تا صد)76/20 و در حد بالا است.
Job satisfaction نتایج به دست آمده نشان میدهد ارتباط مستقیمی بین کیفیت اطلاعات مدیران از اعضایسازمان و تصور کلی آنان از روابط رئیس-مرئوسی با تفویض اختیار توسط آنان به اعضایسازمان وجود داشته است که این امر(تفویض اختیار)بر تعهد سازمانی و تصمیمات شغلیاعضای سازمان مؤر بوده است(آلن،1991:198).
عموما در پژوهشهای مرور شده،رضایت شغلی متغیر مستقل در نظر گرفته شدهاست که نتایج برخی از آنها بدین قرار است: ناواسیوایان و ژینیوان(2007)نشان دادهاند که بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی رابطهقوی وجود دارد.
اسماعیل طلایی(1379)در تحقیقی که با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر تعهدکاری در دانشگاهالزهراء انجام داده است،سه نوع تعهد کاری را از هم متمایز میکند که بر اساس این سه نوع تعهدکاری،چند متغیر رضایت شغلی،فرهنگ سازمانی و انگیزش در کار مورد آزمون قرار گرفته است.
در این راستا،با توجه به نظریههای مختلف از جمله نظریات بوسول و مونچ و نظریهرهبری،اگر کارکنان دانشگاه فردوسی از مافوق خود رفتار مثبت و مطابق با اصول انسانی رامشاهده کنند و یا به عبارت دیگر،هر چه رهبران رابطه صمیمانهتری با کارکنان خویش داشتهباشند،امکان نظارت و کنترل بیشتری بر کارکنان خویش داشته و در نهایت میتوانند درافزایش میزان تعهد کارکنان به سازمان موفقتر عمل کنند.
&%00715IOMG007G% با توجه به نظریه تیلور،اگر کارمند از سوی سازمان محل خدمت،نظارت و کنترلی بر رفتارخود احساس کند،این کنترل سازمانی میتواند در افزایش تعهد کارکنان به سازمان تأثیرگذارباشد که این نتیجه نیز در سازمان دانشگاه فردوسی خود را نشان میدهد."