چکیده:
این مقاله تحلیل گفتمان از آرا و دیدگاه های مختلف در زمینه بومی سازی علوم اجتماعی در ایران است. هدف اصلی این مقاله بیان اجمالی نحله های مختلف در زمینه بومی سازی و نقد آن ها و همچنین ارایه یک دیدگاه متفاوت برای فهم بومی سازی بر اساس تفکیک مفهومی بومی سازی است. رویکرد من در این مقاله مطالعات فرهنگی است. در این رویکرد تبیین موضوعات از نظر پیوندهای مختلف بین قدرت و فرهنگ اهمیت دارد. تلاش کرده ام تا با تفکیک مفاهیم مختلف در گفتمان بومی، مانند بومی بودن، بومی شدن، بومی سازی، بوم گرایی و بوم نگری وجوه قدرت کار رفته آشکار و پنهان در گفتمان بومی را توضیح دهم و به جای موضع گیری مبتنی بر نفی یا اثبات آن، نشان دهم که در معنایی معین می توان به فرایند بومی سازی علوم اجتماعی پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین،برای فهم علل ناتوانی وتوسعهنایافتگی علوم اجتماعی در ایران و کشورهای غیرغربی دیگر باید به عواملی مانند فقدانساختار دموکراتیک لازم،فراهم نبودن زمینۀ فرهنگی برای توسعۀ این علوم،موانع سیاسیحکومتها و عوامل دیگر توجه کرد.
برای مثال میتوان این پرسش را مطرح ساخت که آیا ناکامی کشورهای غیرغربی درمشارکت گسترده در تولید علم یا ناکامی آنها در دستیابی به توسعۀ علمی آنها ناشی ازناسازگاری این علوم با محیط بومی آنهاست یا عوامل دیگر مانند فقدان یا ضعف ساختارهایمناسب توسعۀ علم باعث این وضعیت بوده است؟همچنین میتوان این پرسش را بررسی کردکه آیا تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی بین کشورهای غربی و غیرغربی به گونهای هست کهتفاوت در علوم را موجب شود؟و پرسشهایی دیگر از این نوع.
«معنای آشکار»1این گفتمان تأکید بر ایننکته است که«علم زمانی حالت بومی دارد که به عنوان یک عنصری از حوزۀ فرهنگی در ارتباطمتناسب و هماهنگ با نیازهای جمعیت انسانی در قلمرو مکانی که زیستبوم اجتماع به شمارمیآید کارکرد داشته باشد»،و این که«علوم جدید(در مفهوم امروزی)که در غرب پرورده شدهنمیتواند به طور یکسان جزء لاینفک فرهنگ همۀ اجتماعهای مختلف بشری باشد.
در چنددهۀ اخیر با گسترش روزافزون تحصیلات عالیه و تودهگیر شدن نهاد دانشگاه و آموزش عالی درکشورهای غیرغربی،به تدریج چالش بین علم غربی و علم بومی به یک چالش بزرگ که دارایابعاد وسیعتری از نزاع بین نخبگان است بدل شد و صورت مسئله برای حکومتهای سنتگرا،ناسیونالیست و ضدمدرن دیگر تنها این نیست که آنها بخواهند از خدمت و خیانت روشنفکرانسخن بگویند.
در ایران نیز این گفتمان در نتیجۀ مواجه ایران و غرب در یک سدۀ اخیر ظاهر شده است ومبانی آن به سیاست فرهنگ و فرایند نزاع گفتمانی بین خود غیرغربی و دیگری غربیبازمیگردد."