خلاصه ماشینی:
"بردع شکل عربی پرتو-پارت(-پهلو)1بوده،که از زبانهای باستانی ایران بهزبان ارمنی رسیده است و در تعلیقات مینورسکی نیز چنین آمده است: «بردع،نامه ارمنی باستانی آن پرتو است که در کنار رود ترتر و شمال شرقی و شرق گنجهقرار دارد»12اما در آثار جغرافیدانان و مورخان مسلمان و ایرانی درباره این شهر تاریخی به قولنظامی گنجوی«هروم»13اشارات فراوان یافت میشود،از آن میان: حدود العالم:«شهری است بزرگ و با نعمت بسیار و قصبه اران است و مستقر پادشای اینناحیت است و او را سوادیست خرم و کشت و برز و میوهها بسیار و انبوه و آنجا درختان تودسپیداست بسیار و از این شهر ابریشم بسیار خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا»14 عجایب و المخلوقات:«شهری است بسر حد ارمنیه تا کوه قبق و ملک الکر و اران و روم وبردعه را قباد اکبر بنا کرد و در ولایت اران بزرگتر از بردعه شهر نیست و در تفلیس و بردعه زلازلبسیار بود و فندق آنجا بسیار بود».
61به تحقیق تماسهای بیشتر مبتنی بر سلطه،خاصه در شرایطی که روسها توان فرهنگی و صنعتی یافته بودند و قراباغ نیز از کانونهای فرهنگی اسلامی-ایرانی دور افتاده و منفصل شده بود،اندیشهها و رفتارها و گویشها نیز در حد«تعلقات»دگرگونی مییافتند و اعتماد السلطنه به درستی تشخیص داده است:«بیشتر از سکنه شهرارامنه و از سایر طوایف باتربیتتر و در میان ده طفل ارمنی اگر یکی زبان و خط روسی نداند ونخواند و ننویسد،اما از طوایف دیگر[-مسلمانها]،ده نفر یک نفر اگر عالم به زبان و خط روسیباشند»63 )قراباغ زیر سلطه تزاریسم و کمونیسم پس از جدا ساختن سرزمینهای ایرانینشین قفقاز از ایران،آگاهیهای دقیق از ا وضاعمنطقه و احوال مردم در دست نیست و به همین دلیل نگارش چگونگی قراباغ از لحاظ اجتماعیو سیاسی به بررسیهای جدید برپایه اسناد و مدارک معتبر و پژوهشهای میدانی نیاز دارد."