چکیده:
در نگاه ابتدایی، جمع اخلاق با سیاست ناممکن به نظر میرسد؛ زیرا اخلاق، از فضایل، صفات و افعال حسنه سخن میگوید، درحالیکه سیاست، دغدغه قدرت و اعمال سلطه را در سر میپروراند. سیاستمدار در پی کسب، حفظ و توسعه قدرت و نیز تامین خواستهای نفسانی خویش است، درحالیکه انسان اخلاقی، با نگاه منفی به این امور، در اندیشه کسب فضایل و زدودن رذایل نفسانی است. در نگاه ثانوی به این دو موضوع میتوان دریافت که چنین اختلافی را نمیتوان لزوما از ذاتیات این مبحث به شمار آورد، بلکه میتوان با یک بازنگری در تعریف سیاست، اخلاق را در کانون سیاست جای داد. ازاینرو، سیاستی که بر محور اخلاق سرو سامان مییابد، «سیاست اخلاقی» نام دارد.
In a primary view it looks impossible to integrate them with each other; because unlike politics which deals with power and using ones’ influence, ethic deals with acceptable behaviors and good qualities and virtues. Politicians follow their carnal interests and tend to expanse their power, while moral human instead tries to acquire virtues and release himself from carnal interests. But in a close look we consider that politic and ethic is not intrinsically irretraceable and this is possible by rethinking in their definitions. Therefore, the politics which formed on axis of ethic called “ethical politics”. Basis of such a politics are monotheism and resurrection day. In this way basic ethical values (including advocacy of justice, truth-seeking, keeping a pledge, loyalty, observing and … will be established in politic realm.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو، برای آنکه بتوان به فهم درستی از این رابطه نائل گشت، لازم است رابطه اخلاق و سیاست را از دو منظر بررسی کنیم؛ در نگاه فیلسوفانه، سخن از چرایی و چگونگی پیوند اخلاق و سیاست است و شیوه تحقیق در آن، کتابخانهای است، درحالیکه در نگاه جامعهشناسانه، رفتار عملی اهل سیاست از نظر میزان پایبندی آنها به اصول اخلاقی بررسی میشود و برای تحقیق در آن، بیشتر از شیوه میدانی استفاده میشود که ما هر کدام از دو شیوه را برای مطالعه خود برگزینیم، با معضل ناهماهنگی اخلاق و سیاست روبهرو خواهیم گشت.
اعتقاد به خدایی که اسلام معرف آن است، مهمترین عاملی است که سیاستمدار را ملزم میسازد تا سیاست خود را بر پایه اخلاق بنا نهد؛ زیرا کسی که باور داشته باشد خدایی ناظر بر اعمال و رفتار اوست و کوچکترین عمل او خشنودی و غضب الهی را در پی دارد، فعالیتهای فردی و اجتماعیاش را با امرها و نهیهای خداوند هماهنگ میسازد.
» (زلزال: 7 و 8) اندیشه وارداتی از دیار فرنگ چنین القا میکند که گویا حساب و کتاب روز جزا خاص امور عبادی و فردی است و در عرصه رفتار سیاسی معافیتهای ویژهای در نظر گرفته شده است؛ یعنی سیاستمدار حق دارد برای جلب افکار عمومی، به انواع ترفندها دست یازد و برای بیرون ساختن حریف از صحنه رقابت، به دروغ و تهمت متوسل شود و سرانجام، بسیاری از جرایم را با عنوان جرم سیاسی یا با عنوانهای دیگر توجیه سازد.
امیرمؤمنان، علی( این ویژگی سیاست اخلاقی را در نامهای کوتاه، ولی پرمایه چنین نشان داده است: همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن تو است؛ باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی؛ تو حق نداری نسبت به رعیت استبداد ورزی و بدون دستور، به کار مهمی اقدام نمایی.