چکیده:
مصلحت وتکلیف، از اساسیترین ارکان و مبانی اندیشه سیاسی امام خمینی، هم در حوزه نظری و هم در قلمرو عمل و سیره عملی ایشان است. تبیین مفهوم مصلحت وتکلیف و مناسبات آنها و تشخیص مصادیق مصلحت، تاثیر مهمی در فهم اندیشه سیاسی امام و تفسیر سیره عملی ایشان در طول سالهای مبارزه دارد. در این مقاله مفهوم مصلحت از دیدگاه امام و تفاوت آن با مصلحت پراگماتیستی و مفهوم تکلیف و ابداع امام در تقسیمبندی تکالیف به قانونی و شخصی و مبانی نظری ونتایج عملی آنها آشکار شده است.در پایان به مکانیسمهای تشخیص مصلحت اشاره شده است.این مقاله پاسخی است به کسانی که مصلحتگرایی امام را سیر عرفی شدن اندیشههای ایشان میدانند. در حقیقت این دیدگاه، نوعی غفلت از مبانی امام و مفهوم مصلحت در اندیشه ایشان است.
Expediency and obligation are among the most essential pillars and bases of Imam Khomeini’s political thought both in theoretical domain and in his practical way of life. Explaining the notions of expediency and obligation and their relationship as well as discerning the instances of expediency are especially effective in understanding Imam’s political thought and interpreting his practical way of life during long years of his [political] strife. In the present article, the notion of expediency in Imam’s view and the distinction between it and the pragmatist expediency, the notion of obligation and Imam’s innovation in dividing obligations into two categories of “legal” and “personal”, as well as their theoretical bases and their practical implications have been revealed. Finally, the mechanism for discerning expediency has been mentioned. The present article is a response to those who regard Imam’s expediency as the conventionalization of his thoughts, which is, in effect, a kind of ignoring Imam’s principles and the concept of expediency in his thought.
خلاصه ماشینی:
امام، انقلاب، جنگ و صلح را یک تکلیف میداند و تکالیف را براساس مصالح اسلام و مسلمانان و جامعه اسلامی تحلیل و همه این مراحل را عمل به تکلیف معرفی میکند و میفرماید: اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئلهای بسیار تلخ و ناگوار برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور وانقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم...
» (همان: 487 و 486) ایشان قیام برای احقاق حق، حفظ مصالح اسلام، جامعه اسلامی و مسلمانان را وظیفه و تکلیف همگانی، وجدانی، شرعی و عقلی میداند و میفرماید: «همه مکلف هستیم وجدانا، عقلا و شرعا به اینکه کمک کنیم به این ...
اصلاح حوزههای علمیه: امام این اصلاح را در چند زمینه مطرح میکند: الف) برنامه درسی؛ ب) روش تبلیغات؛ پ) روش تعلیمات و آموزش؛ ت) مبارزه با سستی و تنبلی؛ ث) مبارزه با یأس حاکم بر حوزهها و بیاعتمادی؛ ج) از بین بردن آثار تبلیغات و تلقینات بیگانگان بر روحیه برخی علما و طلاب؛ چ) مبارزه با افکار برخی مقدسنماهای حوزه که مردم را از اسلام و اصلاحات اجتماعی باز میدارند؛ ح) تعیین تکلیف آخوندهای درباری دین به دنیا فروش (با خلع لباس، طرد و اخراج از حورزههای علمیه)؛ خ) تلاش برای اصلاح فکری حوزویان؛ د) مبارزه با کانونهای تربیتی و تبلیغاتی و سیاسی حکومتهای دست نشانده و ضد ملی؛ ر) اصلاح فرهنگ و اخلاق جامعه.