چکیده:
موضوع مقاله، بررسی مقایسهای دو مفهوم حکومت و مصلحت در اندیشه دو اندیشمند معاصر، امام خمینی( و علامه طباطبایی( است.علامه طباطبایی(، این دو مفهوم را در چارچوب نظریه ادراکات اعتباری تحلیل میکند و با استناد به آیات قرآن کریم، تحلیل فلسفی خود را مورد تایید شارع مقدس نیز میداند.تحلیل امام خمینی( در متنی فقهی ارائه شده است و چنانکه قابل مشاهده است تحلیلی عقلی و مبتنی بر دریافتی عقلی و نظری از ماهیت حکومت و نسبت آن با مصلحت است. تحلیل عقلی یاد شده منظری است که امام خمینی( براساس آن، درباره احکام شرع و موضوعاتی چون ولایت فقیه و یا ولایت مطلقه فقیه و نیز مصلحت، به تحلیل و بررسی میپردازد و نظر اجتهادی خود را عرضه میدارد. در این راستا امام خمینی( از تحلیل احکام به حکومت اسلامی یا ولایت فقیه و حدود اختیارات آن منتقل میگردد و علامه طباطبایی( همانگونه که در تحلیل فلسفی خود، اجتماع را بر حکومت مقدم میدارد، از تحلیل خطاب احکام به اجتماع اسلامی و تقدم آن بر حکومت اسلامی نایل میآید.امام خمینی( تشخیص مصلحت را برعهده کارشناسان نهاده است و علامه طباطبایی(، آن را به شورای عمومی و تفکر اجتماعی ارجاع میدهد.هر یک از این دو اندیشه، در کنار اشتراکاتی که دارند، از تواناییها و ویژگیهای خاص خود برخوردارند.
The present article aims at a comparative study of two notions of government and expediency in two thinker's view: Imam Khomeini and Allama Tabatabaie. Allama Tabatabaie analyzes these two nations in terms of the theory of arbitrary perceptions. He adduces the Quranic verses, knowing his own philosophical analysis as approved by the Holy Legislator.Imam Khomeini's analysis presented in a philosophical text is a rational one based on a rational and theoretical understanding of government and its relation to expediency; he analyzes and investigates some religious legal precepts and topics such as the jurist's authority (Walayat-e Faqih), jurist's absolute authority (Walayat-e Mutlaqiy-e Faqih) and expediency, presenting his religious legal view based on it.Therefore, Imam Khomeini explains Islamic government or jurist's authority and its jurisdiction based on this rational analysis, and Allama Tabatabaie – just as he gives priority to community over government in his philosophical analysis – analyzes Islamic precepts as addressed to the Islamic community and gives it priority over Islamic government. As for expediency, Imam Khomeini invests the experts with identifying it, and Allama Tabatabaie refers it to the public counsel and social thinking.Each of these thoughts, apart from some common points, enjoys peculiar capacities and features.
خلاصه ماشینی:
با توجه به آنکه امام راحل، احکام را مطلوب بالعرض و امور ابزاری برای اجرای حکومت و بسط عدالت معرفی میکند و نیز با نظر به اینکه بسط عدالت، از اهداف حکومت اسلامی است، بنابراین، میتوان گفت که در اندیشه امام راحل، احکام، مقدمه حکومت و حکومت، مقدمه عدالت است.
4. از سخنان و تعبیرات امام در کتاب البیع، کم و بیش عناوین زیر به عنوان اهداف و وظایف حکومت اسلامی قابل استخراج است: ـ عمل در موضوعات براساس صلاح مردم؛ (امام خمینی، 1379: 619) ـ حفظ سیادت قانون الهی؛ (همان) ـ اجرای احکام الهی (همان) برای جلوگیری از هرج و مرج؛ (همان) ـ حفظ نظام؛ (همان) ـ جلوگیری از اختلال امور مسلمانان؛ (همان) ـ حفظ مرزهای مسلمانان از تهاجم؛ (همان) ـ حفظ سرزمینهای مسلمانان از غلبه متجاوزان؛ (همان) ـ گسترش عدالت؛ (همان: 620 و 632) ـ تعلیم و تربیت؛ (همان) ـ حفظ نظم؛ (همان) ـ رفع ظلم؛ (همان) ـ حفظ مرزها(همان) ـ جلوگیری از تجاوز بیگانگان؛ (همان) ـ اجرای قانون؛ (همان: 623) ـ گسترش عدالت الهی میان مردم؛ (همان) ـ اجرای حدود(همان: 625 و 626) ـ گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان (همان: 625 و 632) و دیگر نیازمندیهای مسلمانان و اسلام؛ (همان: 625) ـ نصب کارگزاران؛ (همان: 632) ـ حفظ جوانان مسلمان از انحراف از اسلام؛ (همان: 665) ـ جلوگیری از تبلیغ ضد اسلام.
تحلیل فقهی امام راحل مبتنی بر تحلیل عقلی و نظری از حکومت و ماهیت و وظایف آن است که براساس آن، حکومت اسلامی به عنوان حکومت، امر جدایی از حکومتهای عرفی و عقلایی دنیا نیست و امتیازی که بر آنها دارد، این است که در آن، قانون، احکام اسلام است.