چکیده:
از نهضت مشروطیت تاکنون، برخی از روشنفکران، دو ایراد مهم بر حضور روحانیت در سپهر سیاست گرفتهاند: نخست آنکه کارکرد اصلی روحانیت، همان فهم دین وترویج آن است و بیش از آن کارکردی ندارد و به تبع آن، ورود آنان به سیاست، کارکرد اصلی و ذاتی آنان را تحتالشعاع قرار میدهد و دوم، هنگامی که روحانیت به قدرت میرسد، دولتی اقتدارگرا برپا میکند. این مقاله، با نقد چنین رویکردی، میکوشد با طرح نظریهای نسبتا بدیع، از موجودیت سیاسی روحانیت، دفاع و بر ظرفیتهای بسیار دموکراتیک در میان روحانیت تاکید کند.
Since the Constitutional Movement, some intellectuals have posed two important objections for the presence of clerics in the sphere of the politics. Firstly, the main function of the clerics is the very understanding of religion and diffusing it; they have no function other than this and their entering the political scene would overshadow their main function. Secondly, when clerics are in power, they indulge in despotism. The present article criticizes such an approach, trying to defend the political nature of clerics and stressing on large numbers of democratic capacities among clerics by offering a novel theory.
خلاصه ماشینی:
آنچه در تحلیل ترابط روحانیت و سیاست، همواره باید بدان توجه کرد، این پرسش است که روحانیت، سیاسی شدن خویش را از کجا بهدست میآورد؟ آیا عوامل بیرونی او را نسبت به وارد شدن در حوزه سیاست تشویق میکند یا در اثر قرابتی که با نص اسلامی، یعنی قرآن و سنت دارد، به چنین ویژگی دست مییابد؟ در ابتدا باید بر این نکته تأکید کرد که آنچه روحانیت را بهعنوان یک روحانی حفظ میکند، نگسستن ارتباط آنان با نص است.
به همین دلیل، مخالفان و یا منتقدان اولیه حکومت اسلامی، پیش از آنکه در گروهها یا طبقات دیگری همچون روشنفکری شکل بگیرد، در درون خود روحانیت ظهور مییابد و دولت دینی نیز به دلیل همان حجیت و اعتبار گفته شده، قدرت چندانی در پیروزی بر مخالفان حوزوی خود ندارد و سرانجام آرای آنان را بهعنوان نظریات رقیب، به رسمیت میشناسد و مانع مشارکت آنها در سیاستورزی نمیشود.
همین ویژگی نیز سبب میشود تا برخی از احزاب و گروههای سیاسی، پیوندهای استواری با بیتها و دفاتر مراجع دینی در حوزه علمیه قم، برقرار و به نوعی برای خود، اعتبار و حامیانی معنوی فراهم آورند، ولی آنچه بر زیباشناختیهای نص اسلامی میافزاید، آن است که این نص، برای برداشتهای مختلف از سیاست و حکومت دینی، نشانه دارد و بهگونهای به همه آنها اعتبار میبخشد.
4. با این همه، به دست گرفتن قدرت بهوسیله روحانیت یا خروج آنها از قدرت، نیازمند فرآیندی دموکراتیک است تا او نیز بتواند بهعنوان شهروندی فعال، با بهرهمندی از حقوق سیاسی و اجتماعی خود بهصورت داوطلبانه و آزادانه در حاکمیت مشارکت جوید.