چکیده:
برخی با تکیه بر نظریه پلورالیسم (تکثرگرایی دینی)، ادعا کردهاند که میان اصل دینی «امر به معروف و نهی از منکر» با اصل اجتماعی و انسانشناسانه دینی «تکثر و تنوع دینی و اجتماعی» تضاد وجود دارد و این اصل دینی میتواند موجب تحمیل سلیقههای شخصی و سیاسی بر افراد جامعه باشد؛ زمینهساز خشونت اجتماعی و درگیریهای دینی و قومی گردد و انقلاب اسلامی و جامعه دینی را از درون آسیبپذیر سازد. در این مقاله با دلایل فقهی و تاریخی و با توجه به مبانی انقلاب اسلامی، این ادعا مورد تردید قرار گرفته و ثابت میشود، نه تنها میان امر به معروف و تکثر دینی تضادی وجود ندارد، بلکه همه اقوام با سلایق مختلف موید و پذیرای این اصل خواهند بود و با عنایت به نقش اجتهاد و تقلید در نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی در سازماندهی مردمی، خشونت و بینظمی نیز گریبانگیر جامعه نخواهد شد.
Believing in Pluralism has led some to find the Islamic principle of " enjoining Good and forbidding evil " contrary to the Humanistic principle of "Religious and social diversity" so that it may impose certain personal or political beliefs to others, pave the way to violence in the society, and clashes among religious sects and ethnic groups and thus, make the Islamic Revolution and society vulnerable from within. This essay examines jurisprudential and historical reasons to reject this supposition, considering the basis of Islamic Revolution. The author tries to prove that this principle is not in contrast to Pluralism, but rather, all people and groups with different attitudes agree with it and endorse it. He notes that considering the significant role of Ijtihad in the political system of Iran after the Islamic revolution in mobilizing people, violence and chaos will not threaten the society.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله با دلایل فقهی و تاریخی و با توجه به مبانی انقلاب اسلامی، این ادعا مورد تردید قرار گرفته و ثابت میشود، نه تنها میان امر به معروف و تکثر دینی تضادی وجود ندارد، بلکه همه اقوام با سلایق مختلف مؤید و پذیرای این اصل خواهند بود و با عنایت به نقش اجتهاد و تقلید در نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی در سازماندهی مردمی، خشونت و بینظمی نیز گریبانگیر جامعه نخواهد شد.
(مطهری، بیست گفتار: 49) با وجود این همه اهمیت، این دو اصل، هیچگاه در طول تاریخ، به اندازة قابل قبولی مورد توجه امت و حکام اسلامی قرار نگرفتهاند و همیشه از آنها به عنوان اصولی فراموششده<FootNote No="41" Text=" جناب آقای آیتی کتابی را که درباره امر به معروف و نهی از منکر تألیف کرده به نام «دو از یاد رفته» نامگذاری کردهاند و این نامگذاری، خود دلیل بر آن است که از نظر ایشان فراموشی این دواصل جزو مسلمات بوده است.
ک: سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت و قدردان قراملکی، آزادی در فقه و حدود آن:152) از این رو امر به معروف که میکوشد مردم را به اعمالی خاص مجبور کند و از اعمال خاصی باز دارد با اصل قرائتهای مختلف از دین نیز سازگاری ندارد و چون به گواهی تاریخ، یکسان کردن قرائتها و برداشتها از دین، همانند همسان کردن ادیان و فرهنگها، کاری نشدنی و محال است و پافشاری بر آن، نتیجهای جز ایجاد تفرقه، دودستگی و جنگ ادیان به بار نخواهد آورد؛ چیزی که سالهای متمادی، سعادت، آسایش، آرامش و تعالی بشر را قربانی خود کرده است.