چکیده:
ریشه شناسی را در زبان فرانسوی «اتیمولوژی»1 گویند. اتیمولوژی واژه ای یونانی است، که از طریق زبان لاتین به زبان فرانسوی راه یافته است.
در یونان باستان اتیمولوژی به معنی "شناخت اتیمون"2، و اتیمون به معنی "معنی حقیقی واژه" بوده است.
امروزه اتیمولوژی به تاریخ یک واژه از قدیم ترین زمان کاربرد آن تا زمان نوشتن تاریخ آن واژه هم از لحاظ لفظ و هم لحاظ معنی اطلاق می شود.
در هر زبان، برخی از واژه ها در زمان معین از رواج می افتد، اتیمولوژی این گونه واژه ها تاریخ آن ها از قدیم ترین زمان کاربرد تا زمان رواج آن واژه، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنی است.
ریشه شناسی، علمی است که به کمک آن "فرهنگ تاریخی" نوشته می شود. فرهنگ تاریخی، فرهنگی است که در آن تاریخ یک واژه، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنی ثبت می شود. (ابوالقاسمی، 12).
گویش بوشهری، یکی از گویش های ایرانی نو و از گروه گویش های جنوبی ایران است. ویژگی های آوایی، واجی و ساخت دستوری این گویش نشان می دهد که به شاخه ی زبان های ایرانی جنوب غربی تعلق دارد.
هدف مقاله، بررسی ریشه ی شناختی منتخبی از واژگان گویش بوشهری است. در این پژوهش، بیست و هشت واژه ی اصیل گویشی مورد بررسی ریشه شناختی و تطبیقی قرار گرفته است و از دو نوع روش تحقیق استفاده شده است: نخست از روش تحقیق میدانی که با استفاده از ضبط صوت با گویش وران مصاحبه انجام شده، اطلاعات مورد نیاز روی نوار، ضبط شده است. دوم از روش تحقیق کتابخانه ای (اسنادی) استفاده شده است. که با مراجعه، بررسی و مطالعه ی منابع دست اول، فیش ها تهیه شده، به صورت منظم دسته بندی شده اند، سپس ریشه ی واژگان و معادل فارسی آن ها به دقت یافت شده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به نفوذ رسانه های گروهی، فن آوری جدید و فارسی معیار، این واژگان در بین نسل جوان و تحصیل کرده فراموش شده است. این نکته ارزش و اهمیت پژوهش را نشان می دهد.
دیگر این که بررسی ریشه شناختی و تطبیقی این واژگان نشان می دهد که گویش های ایرانی، از نظر واژگانی دارای اشتراکات و همانندی های بسیاری هستند. ریشه ی گویش های ایرانی، زبان ایرانی باستان است. تفاوت این گویش ها در زمینه های آوایی، واجی، ساخت زبانی و دستوری است که مرزبندی و تقسیم بندی گویش های ایرانی را ایجاد کرده است.
هم چنین، نتایج نشان می دهد با بررسی ریشه شناختی گویش های ایرانی می توان اطلس جامع گویشی ایران و فرهنگ ریشه شناختی فارسی را تدوین کرد.
خلاصه ماشینی:
">فارسی میانه: dr?a "آرد">ایرانی باستان: -atra* (صفت معمولی،"کوفته،خرد و ریز شده" مشتقاز (?-atr?a* سنسکریت -a?t?ta "غذا،خوراک"؛ریشهی -ra مشتق است از هند و اروپایی: -la "کوفتن،آسیاب کردن"؛فارسی میانه: -r?a:nadr?a: :"آسیاب کردن"،خوارزمی: ?dr "آرد"، ?n "آسیاب کردن" (?-?an-ra* ،پشتو: ??r?o "آرد"، 1??na :"آسیاب کردن"آسی(ایرونی) gnayra "طشت آرد"،یغنابی: tr?a "آرد"؛پراچی: nu?r?aw "آرد" ar?ex "آسیاب"،تالشی: eroh "خرد کردن"،بختیاری: nadra "آسیابکردن"،گزی: e?ur?a "آسیاب میکند".
[gyeb/gyeb] 1-عروس 2-عروسک >ایرانی باستان ?akudav* ؛مشتق از ریشهی dav "راهنمایی کردن،بردن"،قس اوستایی: -?u?av همسر،زن، -ayr?av "(دختر)بالغ،دختر به سن ازدواج رسیده"؛سنسکریت: -?uhdav "عروس،زن جوان،ریشهی -dav مشتق است از هند و اروپایی hde?U* "بردن،هدایت کردن،ازدواجکردن"؛قس لتونیایی: elkedev "عروس،همسر پسر"، amadev "عروس"؛قس فارسی میانه: n?agad?oyaw "نکاح"،فارسی میانه ترفانی: g?ayaw "عروس"،پارتی: -y?av "هدایت کردن"،سغدی: w?w "زن،همسر"،خوارزمی: duw "همسر"،سکایی: y?ab "رهبری کردن،بردن"،پشتو: -raw-law "مهریه،کابین"، -al?ux "زن مطلقهای را گویند که بار دیگر با شوهر سابقش ازدواج کند".
smailliW آشتیانی: ated ،اردستانی: tod ،افتری: tod ،ارمنی: rtsud ،انارکی: tod ،بردسیری: txod ،بندر عباسی: txod ،بهدینان: tod,retod ،بیرجندی: ratxod ،خوانساری: ted ،خوری: dod/ud?od ،دوانی: t:od ،زرقانی: etxod ،ساروی: reted ،سمنانی: atud ،سنگسری: t?oid ،سیوندی: tid ،شهمیرزادی: re?attead ،فارسی اصفهانی: redxod ،کرمانی: txod,retxod ،کردی کرمانشاهی: t?od ،کلار دشتی: rated ،کلیمیان اصفهان: tod ،کوهمرهای: t?od ،گاوکشکی: tod ،گزی: tod ،لاری،اوزی،بستکی،خنجی،گراشی: tod ،لری بویر احمدی: rawd,ravod ،هروی: ratxod آسی: ,dyud dy?id ،سغدی: htyw?:atuyu?* ،خوارزمی: dyu?
wiA افتری: ukkav "کلیه"،انارکی: adrog,aflog "کلیه"،بردسیری: edrog "کلیه"،بندر عباسی: kadrog "کلیه"،بیرجندی: kki?crog "کلیه"،جیرفتی،کهنوجی: kitrog/edrog "کلیه"،خنجی: adrog "کلیه"،دامغانی: ?udrog,k?udrog "کلیه"،دزفولی: al?adr:og "کلیه"،دوانی: kidrog "کلیه"،دیلمی و لیروای: kidrog "کلیه"،سروستانی: edrog "کلیه"،سنگلیچی: kl?w ،"کلیه"،سیستانی: kudrog "کلیه"،شوشتری: hal?adrog "کلیه"،شغنی،روشنی: ?jyuw,?jwaw "کلیه"،شیرازی،کازرونی: hedrog "کلیه"،فرامرزانی: akadrog "کلیه"،کردی مهابادی: ali?cr?ug "کلیه"،کرمانی: edrog "کلیه"،کرینگانی: kiv "کلیه"،کلیمیان اصفهان: edrog "کلیه"،گاوکشکی: edrog "کلیه"،لاری،اوزی،گراشی korog,kadrog "کلیه"،لری: adrog "کلیه"،هروی: adrog "کلیه"."