چکیده:
ابتنای نظام آموزش های سنتی در دوران صفوی- قاجاری بر آموزش قرآن و متون دینی، علاوه بر ایجاد تاثیر اساسی در ادبیات مکتوب، اجزا و واحدهای بیانی بسیاری در زبان روزانه مردم- چه زبان طبقات باسواد و تحصیل کرده و چه زبان طبقات عوام- نیز ایجاد کرده چنان که بخش بزرگی از ادبیات گفتاری مورد استفاده در زندگی هر روزه این مردم به نوعی برگرفته از عبارات و اذکاری است که در قرآن و فرهنگ دینی و مذهبی آمده است. همچنین بخش قابل توجهی از شیوه های بیان غیر گفتاری ایرانیان در این دوران نیز تحت تاثیر یا اصولا فرآورده حضور و بروز آموزه های دینی و مذهبی در بستر زندگی روزانه است که اجزای نشانه شناختی عمومی موجود در روابط اجتماعی این مردم را در چارچوب فرهنگ دینی تعریف کرده است. ایرانیان در روابط متقابل از جمله در سلام و احوال پرسی، عبارات دعایی، نفرین ها، فحش ها، سوگندها و جز آن ها انبوهی از عبارات دینی و مذهبی را به طور مستقیم به کار می برده اند و به علاوه از طریق بستر تفهمی دین- بنیاد یا دین- پرورد اجتماعی، بسیاری از رفتارها و علایم غیر زبانی مورد استفاده در ایجاد ساز و کارهای بیانی را درک و تفسیر میکرده اند.
خلاصه ماشینی:
"در واقع بر خلاف عناصر بصری حاکی از دینی /مذهبی بودن مردم همچون پوشاک که بیشتر در آموزههایی چون حجاب حداکثری زنان قابل ملاحظه بود و البته به عنوان قانونی سفت و سخت امکان انتخابی در آن وجود نداشت یا رفتارهای دیگر چون رژیم غذایی و مقررات شرعی که به صورت موردی در جریان پرهیزهای مبتنی بر تحریمهای شرعی جلوهگر میشدند، عناصر شفاهی زبانی و رفتارها و زبان غیرگفتاری ایرانیان بدون محدود شدن در جنسیت، موقعیت زمانی و مکانی، رتبه و جایگاه و طبقه اجتماعی و یا هر عامل محدود کننده دیگر، به صورت مطلق و فراگیر و با بسامد هر روزه، میتوانستند بر میزان میزان حضور و بروز آموزههای دینی در زندگی روزانه مردم دلالت کنند به ویژه این که به کاربردن این عناصر زبانی از نظر شرعی واجب نبوده و امکان انتخاب آن برای مردم- بر خلاف آموزههای واجب چون رعایت حجاب برای زنان و ریش گذاشتن برای مردان- میتوانست روحیات دینی واقعی و تقید راستین شان را به آموزههای دینی و مذهبی نشان دهد هر چند بخش بزرگی از این حضور و بروز، دچار بد کارکردیها و آسیبهایی شده است که آثار آن نیز امروزه خود از مشخصههای هویتی در زبان و نشانه شناسی روزانه مردم ایران محسوب میشود."