چکیده:
تفرق سیاسی به عنوان اصلی¬ترین چالش در اداره مناطق کلان¬شهری به معنی تعدد و تکثر نهادها و قلمروهای تصمیمگیری در عرصه منطقه کلانشهری و فقدان هماهنگی بین آنها، با راهبردهای مختلفی از سوی مناطق کلانشهری دنیا روبهرو شده است که به منطقهگرایی یا ایجاد نظامهای حکومت یا حکمروایی کلانشهری معروف است.کلیه راهبردهای منطقهگرایی کلان شهری در پی ایجاد هماهنگی و همکاری بین نهادها و قلمروهای مستقل برنامهریزی و مدیریت در این پهنه از سرزمین است. موضوع مقاله حاضر به طور خاص متمرکز بر راهبردهای منطقهگرایی کلان شهری در تهران به منظور کاستن از اثرات سوء تفرق سیاسی در آن است. در این مقاله از ارائه یک مدل حکومت منطقهای مشخص به دلیل موانع اجرایی آن در زمینه قانونی و سازمانی کشور پرهیز شده و به جای آن مجموعهای از راهبردهای گام به گام پیشنهاد شده است تا از این راه بتوان امکان تحقق منطقهگرایی در تهران را افزایش داد.
خلاصه ماشینی:
"-تعاریف و مفاهیم:تفرقسیاسی و منطقهگراییکلانشهری تفرق سیاسی به عنوان سرآغاز هرگونهبحث درباره حکومتهای کلانشهری بهمعنی وجود تعداد زیادی از قلمروهایحکومتی و مدیریتی درون یک منطقهکلانشهری عملکردی،حاکی از این است کههر قلمرو حکومتی یا مدیریت محلی دارایحق،اختیار و صلاحیت اظهار نظر در بخشیاز قلمرو منطقه یا هر شهر است و هیچ مرجعحکومتی واحدی برای تصمیمگیری و عملدر گستره کل منطقه کلانشهری وجودندارد ;1991,wolraB;3002,rennerB( ;1002,la te bawhcS,2002,relliM )9991,trebyS;9991,reklaW نظریهپردازان حکومت کلانشهریاستدلال میکنند که باید بین نوع سیستمسازمانی و حکومتی یک شهر-منطقه باکلیت ارگانیک و قلمرو عملکردی آنان انطباقوجود داشته باشد.
4-2-تهدیدها 4-2-1-سطح جهانی(جهانیشدن/محلیگرایی،گذار از حکومت بهحاکمیت و تجربیات جهانی) -افزایش پیچیدگی،سرعت و مقیاستغییرات و تحولات ناشی از جهانی شدن؛ -ورود عوامل و متغیرهای متعدد دربرنامهریزی و مدیریت پویای مناطقکلانشهری مانند افزایش سرعت تولید وانتقال اطلاعات،تشدید رقابت منطقهای،تأثیر نهادهای بین المللی و فراملی؛ -تبدیل شدن تصمیمگیری به نوعیچانهزنی چندسطحی و چندنقشی و ضعفساختارهای اداره و تصمیمگیری سنتی دراداره شرایط جدید؛ -طولانی شدن زمان و فرآیندتصمیمگیری؛ -تعدد و تنوع مدلها و الگوهای ادارهمناطق کلانشهری در کشورهای مختلف وفقدان الگوی مورد توافق عام برای اندازهمناطق کلانشهری 4-2-2-سطح ملی(قلمروها،ساختارها و نهادها،منابع شامل برنامهها وطرحها،قوانین و مقررات و منابع مالی) -عدم انطباق تقسیمات سیاسی باسازمان فضایی منطقه عملکردی تهران؛-تعدد و تفرق قلمروهای حکومتی(تقسیمات سیاسی)و قلمروهای مدیریتشهری؛ -استقلال عمل دولت از جامعه،و درنتیجه محدود شدن فضای فعالیت نهادهایعمومی و مردمی؛ -عدم توفیق در اجرای سیاستتمرکززدایی و کاستن از حجم دولت؛ -ضعف سازمانهای خصوصی نیرومنددر تولید خدمات در سطح مجموعه شهری؛ -عدم تثبیت نگرش،اندیشه و عملتعاونی و همکارانه بین نهادی؛ -بیتوجهی اغلب برنامههای ملی بهشکلگیری مجموعه شهری تهران و ضرورتاتخاذ سازوکارهای مناسب برای اداره آن؛ -عدم انسجام و فقدان نظم حقوقی درقوانین و مقررات مربوط به کنترل و هدایتتوسعه شهری در مجموعههای شهری؛ -نگرش به نظام درآمدی شهرداریهابه صورت انتزاعی،مجرد و خارج از ساختاراداره کلان کشور."