چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانگری گشتالتی در کاهش هراس اجتماعی دانش آموزان پایه چهارم دبستان انجام شد. بدین منظور به روش نمونه برداری خوشه ای تصادفی از بین فهرست مـدارس دخترانه منطقه دو آموزش و پرورش شهر تهران، دو مدرسه انتخاب و پس از اجرای فرم معلم سیاهه نشانه مرضی کودک (CSI-4؛ گادو و اسپیرافکن،1994) 12 دانـش آموز (میانگین= 11) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی آزمایشی و گـواه قرار داده شدند. طرح تحقیق از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه بود. اعضای گروه آزمایشی 10 جلسه، به مدت یک ساعت و سی دقیقـه، تحـت بازی درمانگری گشتالتی به صورت گروهی قرار گرفتند. بعـد از پایان جلسه های درمانگری، فرم معلم سیاهه نشانه مرضی به عنوان پس آزمـون در دو گـروه اجـرا شد. داده ها با استـفاده از تحلیـل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که بازی درمانگری گشتالتـی سبب کاهش نمره های عاملهـای تشخیص و شدت اختلال هراس اجتماعی در مرحله پس آزمون می شود.
خلاصه ماشینی:
"در مورد شیوع ناتوانی نوشتن نیز مانند ناتوانی خواندن اختلاف نظر وجود دارد؛ برای مثال، به عقیده باسو، تابرلی و ویگنولو (1978) ناتوانی نوشتن به تنهایی بسیار نادر است و شیوع آن یک در 250 آزمودنی است، اما برآوردهای جدیدتر مثل ماش1 و بارکلی2 (1996 نقل از دادستان، 1379) حاکی از آنند که با در نظر گرفتن اختلالهای تحولی زبان در کل جامعه (8 تا 15 درصد) و فراوانی معنادار این اختلالها در زمینه مهارتهای پایدار خواندن (15 تا 20 درصد) میتوان پیشبینی کرد که ناتوانیهای زبان نوشتاری دستکم در 10 درصد جامعۀ دانشآموزان وجود داشته باشد.
مجموعۀ تشخیصی و آماری اختلالهای روانی انجمن روانپزشکی آمریکا با توجه به تشابه این ناتوانی با ناتوانی خواندن میزان شیوع آن را برای کودکان سنین مدرسه 4 درصد برآورد کرده است (سادوک و سادوک، 2003 / 1385).
میزان شیوع ناتوانی خاص یادگیری نوشتن در این پژوهش با برخی از پژوهشهای انجامشده همخوان است (برای مثال، باسو و دیگران، 1978؛ هوپر و مونتگومری، 1993؛ بذرافشان، 1377) و با برخی دیگر همخوان نیست (برای مثال، ماش و بارکلی، 1996 نقل از دادستان، 1379؛ بشردوست و دیگران، 1376؛ راستخانه، 1374؛ محمدی، 1382).
پیشنهاد میشود که پژوهشهای بعدی برتهیه ابزار مناسب برای سنجش توانایی و ناتوانی خواندن و نوشتن در سطح ملی، برآورد و ارزیابی ناتوانیهای یادگیری با ابزارهای استاندارد، سببشناسی ناتوانیهای یادگیری، مقایسۀ نتایج پژوهشها در مناطق مختلف کشور، انجام دادن فراتحلیلی در مورد همهگیریشناسی ناتوانیهای یادگیری، بررسی میزان آگاهی معلمان در مورد ناتوانیهای یادگیری و نحوۀ برخورد و رفتار آنها با دانشآموزان دارای این اختلال، متمرکز شوند."