چکیده:
گفتمان(Discourse) یا تحلیل النصوص که گاهی مترادف «علم النص» نیز به کار می رود، از اصطلاحات زبان شناسی نوین است که به سرعت در حوزه ادبیات وارد شده وامروزه کاربرد وسیعی یافته است.بی گمان گفتمان محصول ارتباط وتعامل مباشران گفتگودر بافتی اجنماعی وفرهنگی وناشی از روابط افراد جامعه انسانی با یکدیگر است. ابن عربی ومولانا یکی از شگفتی های تبارانسانی هستند که آرا واندیشه های عرفانی آنها از همیشه تا جاویدان چونان خورشیدی درخشان در آسمان معارف انسانی می در خشد.آنچه مسلم است این دوبزرگ با یکدیگرملاقات کرده ونسبت به هم ارادتی فوق العاده داشته اند.در مقاله حاضر به برخی از مشترکات اندیشه عرفانی آنان نظیر وحدت وجود ، انسان کامل،آدم ابوالبشر،اعیان ثابته ، عدم وعرض، تجلی وابلیس پرداخته شده است. تا کنون در این زمینه تحقیق جامع ومانعی انجام نپذیرفته واین مقاله کوششی است ولو اندک در این راستاکه تاثیرپذیری این دوبزرگ رااز یکدیگرتا حدودی باز می نماید
Discourse or discourse analysis which is sometimes called Elm-Ol-Nas، is a Modern linguistic expression which has entered into the literature domain quickly and has applied extensively. Without any doubt، discourse is the output of transaction and communication between speakers and hearers in social and cultural texture and results from the relations of the individuals with each other in human society. Ebn Arabi and Moulavi are the wonders of mankind race whose opinions and mystical thoughts are like glittering sun shining in the sky of human education for ever. Certainly، these two great poets met each other and thought highly of one another. In the present article، some common mystical thoughts of them such as unity of existence، perfect man، Adam the father of mankind، permanent archetype، nonexistence and accident، manifestation and devil were mentioned. It is certain that till now in this field there hasn’t been any comprehensive and broad research. This article is a little attempt to show the influence these two great poets has had on each other.
خلاصه ماشینی:
"اینک ابیاتی چند از غزلیات او: {Sفرعون را احسان تو از نفس ثعبان میخرد# گرچه به ظاهر سوی او تهدید ثعبان میکشی# فرعون را گفته کرم:«بر تخت ملک من برم# تو سر مکش تا من کشم،چون تو پریشان میکشی# فرعون گفت:«این رابطه از توست و موسی واسطه# مانند موسی کش مرا،کو را تو پنهان میکشی»# گفت او:«اگر موسی بدی،چوب اژدهایی کی شدی؟# ماه از کفش کی تا بدی؟تو سر ز رحمان میکشیS} {Sموسی ما ناخوانده،سوی شعیب رانده# چون عاشقی درمانده،بر وی چه دندان میکشی# موسی ما طاغی نشد،و ز واسطه ننگش نبد# ده سال چوپانیش کرد،چون نام چوپان میکشیS} (مولوی،1363:ابیات 35808 به بعد) 3-تحول معنوی؛فصل مشترک ابن عربی و مولانا در این مقاله ابتدا به شرح تحول معنوی ابن عربی که از زبان خودش در فتوحات مکیه آمده است،میپردازیم:«روزی در قرطبه(شهری بزرگ در اندلس)به خانۀ قاضی آنجا ابو الولید بن رشد داخل شدم و او خود به دیدار من رغبت میورزید،زیرا از فتوحاتی که خداوند به من ارزانی داشته،چیزی شنیده و از آن اظهار تعجب میکرد.
{Sپیرایشاناند کین عالم نبود#جان ایشان در دریای وجود# پیش از این تن عمرها بگذاشتند#پیشتر از کشت بر برداشتند# پیشتر از نقش،جان پذرفتهاند#پیشتر از بحر،درها سفتهاندS} (دفتر دوم،ابیات 168-170) ظاهرا اشاره دارد به حقیقت انسان کامل که در عرفان ابن عربی از آن به حادث ازلی نام برده شده است."