چکیده:
عبدالله بن مقفع از معماران و مهندسان زبان و ادب عربی و از مرزبانان کم نظیر فرهنگ ایران است که با ترجمه ی کلیله و دمنه ، نه تنها سبک و سیاقی نو برای نثر عربی پایه گذاری کرد بلکه فرهنگ و ادب ایران باستانی را در قالبی متناسب با روزگار خود به جهان عرب ارائه نمود.
کوشش عمده ی ما، در این مقاله ارائه بیست و نه عبارت حکیمانه از کتاب کلیله است که بی کم و کاست در منابع معتبر عربی از حکمتهای ایرانیان بر شمرده شده است. همچنین مولف تلاش می کند تا با ترسیم شواهد و قرائن مختلف این فرضیه را اثبات کند که هرچند برخی مواد اولیه کلیله از فرهنگ و داستان های هندی گرفته شده ولی این اثر که بعدها خوراکی گوارا و خوشایند برای ادبیات عرب شد،دست پختی ایرانی است و زاده ی ذوق و قریحه ی ایرانیان و دائرةالمعارف جوشانی از حکمت و ادیشه ایرانی است «ابن مقفع» که در دهر دو میدان عربی و فارسی گام فرسوده و فرس رانده بود، به خوبی می دانست که چگونه مسیر کلام را در راه مورد نظر و مطلوب خود سوق دهد و از آنجا که همگان در این قول هداستانند که کلیله بر ادب عربی سخت تاثیر گذاشته است ، با اثبات فرضیه مذکور، دریچه های جدیدی برای پژوهشهای ایرانشناسی و تاثیر فرهنگ ایرانی در ادب عربی از طریق کتاب کلیلله باز می شود.
خلاصه ماشینی:
فصلنامه علمی-پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)سال هجدهم،شماره 73،پاییز 1387 بررسی ریشههای ایرانی کلیله و دمنه دکتر وحید سبزیان پور1 چکیده {IBعبد اللّه بن مقفع از معماران و مهندسان زبان و ادب عربی و از مرزبانانکم نظیر فرهنگ ایران زمین است که با ترجمهی کلیله و دمنه،نه تنهاسبک و سیاقی نو برای نثر عربی پایه گذاری کرد بلکه فرهنگ و ادبایران باستان را در قالبی متناسب با روزگار خود به جهان عرب ارائه نمود.
همچنین مؤلف تلاش میکند تا با ترسیمشواهد و قرائن مختلف این فرضیه را اثبات کند که هرچند برخی مواداولیه کلیله از فرهنگ و داستانهای هندی گرفته شده ولی این اثر کهبعدها خوراکی گوارا و خوشایند برای ادبیات عرب شد،دست پختیایرانی است و زادهی ذوق و قریحهی ایرانیان و دائرۀ المعارف جوشانی ازحکمت و اندیشه ایرانی است«ابن مقفع»که در هر دو میدان عربی و فارسیگام فرسوده و فرس رانده بود،به خوبی میدانست که چگونه مسیر کلامرا در راه مورد نظر و مطلوب خود سوق دهد و از آنجا که همگان در اینIB}(1).
(یمنی،بی تا،2) 6-منابع کلیله و دمنه ابن مقفع ده باب از کلیله را هندی و 5 باب آن را از افزودههای ایرانیان میداند(کلیله،2535:38)با وجود تلاش بسیار برای پیدا کردن منابع این کتاب،منبع چند باب از آن هنوز معلوم نشدهاست مثل«بعثة برزویة»،«الناسک و الضیف»،«الملک الحزین و البطة»،«الحمامة و الثعلب»(فاخوری،بی تا:39) به علاوه وجود نامهای ایرانی در نسخه سریانی،مثل«ماهخانی»به جای«چندراسرا»و«سیمر»که همان«سیمرغ»فارسی است به جای«گرودا»از قراین انتساب منابع این کتاب به فرهنگ ایرانباستان است.