چکیده:
در خطبه 228 نهج البلاغه تعبیرهای ستایش گرانه و اوصاف مبالغه آمیزی به کار رفته که به گمان بعضی در باره خلیفه دوم بوده است. این احتمال موجب گردیده که شماری از بزرگان شیعه و سنی به نقد و بررسی این خطبه جنجال برانگیز بپردازند و درستی یا نادرستی این نظریه را مورد نقد قرار دهند. آن چه در این مقاله سامان یافته، بررسی خطبه یاد شده از سه منظر هویت شخصیت توصیف شده، صحت انتساب خطبه به امام علی† و نیز اعتبار سنجی تایید امام† نسبت به ستایش صورت گرفته است که با رویکردی تاریخی و متن شناسانه به بحث گذاشته شده است. با بررسی دیدگاه صاحب نظران فریقین و ارزیابی مصادر خطبه 228 این نتیجه به دست آمد که متن یادشده در باره خلیفه دوم وارد شده است، اما این تعابیر انشای علی† نبوده است، بلکه امام† آن را از زبان ندبه گر خلیفه (ابنه ابی حثمه) نقل نموده و برخلاف گمان برخی که این بازخوانی را نشانه تایید امام† دانسته اند، جملات مذکور به معنای تایید و یا تصدیق خلیفه از سوی امام† نبوده است.
خلاصه ماشینی:
"76 وی در ادامه،خطاب به صالح بن عبد الله الدرویش مینویسد: آیا صحیح است به کلامی استدلال شود که گویندهاش شناخته شده نیست و معلوم نیست کهآیا از بافتههای مغیرة بن شعبة است یا غیر او که آن جملات را به خاطر مصالحی معین بهندبهگر عمر القا کرده است؟!77 روشن است که آیت الله سبحانی نیز در این رأی با استناد به گزارش طبری درباره گویندة خطبهداوری کرده است،اما-چنانکه در نقد دیدگاه شهید مطهری گذشت-نقل قول سخنان دختر ابی حثمهو حکایت جملات وی از سوی امام علیه السلام،انتقادی را متوجه سید رضی نمیسازد؛زیرا او با استناد به منابعکهنی که در اختیار داشته است،این جملات را منسوب به امام علی علیه السلام دیده و بر همان اساس در نهجالبلاغه گردآورده است.
86 بعضی،این حکایت را چنین معنا کردهاند که کلام علی علیه السلام در تصدیق سخنان دختر ابی حثمه،استفهامی بوده است و در حقیقت،ایشان از واقعیت آن اوصاف سؤال کردند؛چنانکه شهید مطهریآورده است: ولی برخی از متتبعین عصر حاضر،از مدارک دیگر غیر از طبری داستان را به شکل دیگر نقلکردهاند و آن این که علی علیه السلام پس از آنکه بیرون آمد و چشمش به مغیره افتاده،به صورت سؤالو پرسش فرمود:آیا دختر ابی حثمه آن ستایشها را که از عمر میکرد،راست میگفت؟87 و بالاخره بعضی نیز تصدیق امام علیه السلام را تنها در مورد بخشی از جملات ذکر شده،پذیرفته و نسبت بهبقیة آن انکار کردهاند؛چنان علامه شوشتری گفته است: اما آنچه که ابن ابی الحدید از طبری نقل کرده است-با آنکه روایت مخالف فی حد نفسهغیر مقبول است-چیزی از آن فهمیده نمیشود،جز آنکه امام علیه السلام از سخنان دختر ابی حثمه،تنها جملۀ«از خیر خلافت بهره برد و از شرش نجات یافت»را تصدیق نمود..."