چکیده:
وحدت ملی یکی از مولفههای اقتدار و امنیت ملی و از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه اندیشمندان حوزه جامعهشناسی سیاسی و دولتمردان کشورهای مختلف بوده است. این موضوع در چند دهه اخیر تحت تاثیر عواملی همچون زوال نظام استعماری و شکلگیری دولت – ملتهای جدید، فروپاشی بلوک شرق و تشدید منازعات قومی در برخی کشورها و در نهایت جهانی شدن و تشدید مهاجرهای بین المللی بیش از پیش مورد توجه واقع شده است. یکی از مباحث مهم مرتبط با موضوع وحدت ملی، «هویت ملی» است. هویت ملی یکی از اساسیترین عناصر و پیششرطهای ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی ملی است. از آنجا که ایران نیز از جمله کشورهایی است که در طول تاریخ خود همواره با موضوع حفظ و تقویت وحدت و همبستگی ملی مواجه بوده است، این مقاله درصدد تبیین نسبت میان این دو مقوله در ایران با بهرهگیری از رهیافت جامعهشناسی تاریخی میباشد. بر همین اساس دو مقطع عمده از فراز و فرود وحدت ملی در تاریخ باستان و معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دستآمده نشان میدهد در مقاطع بررسیشده بین هویت ملی و وحدت ملی رابطه مستقیمی وجود داشته و تقویت یا تضعیف همبستگی ملی متاثر از سیاستها و عملکرد دولت در زمینه هویت ملی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"سؤال اصلی مقاله نیز عبارتاست از اینکه نسبت هویت ملی و وحدتملی در مقاطع مختلف تاریخی ایران چگونهبوده است؟ برای پاسخگویی به این سؤال،دو مقطعزمانی از فراز و فرود وحدت ملی در تاریخباستان و معاصر ایران مورد بررسی قرارخواهد گرفت:دوران زمامداری هخامنشیان وسقوط سلسله ساسانی به عنوان نمونه نقاطفراز و فرود وحدت ملی در تاریخ باستان ودوران حکومت پهلوی اول و انقلاب اسلامی ودفاع مقدس،به ترتیب به عنوان نمونه نقاطفراز و فرود وحدت ملی در تاریخ معاصرانتخاب شده است.
بهطور خلاصه در دوران پهلوی اول،حکومت یا تمرکزگرایی شدید و کاهش حوزهنفوذ و اختیارات خرده فرهنگهای اجتماعی وایجاد تقابل بین لایههای دینی و ایرانیهویت ملی و تلاش در جهت به حاشیه راندنگفتمان دینی در صدد برآمد تا بخشی ازلایههای هویت ملی را به محاق برده و آنها رااز بافت هویتی جامعه ایران محو سازد تاوحدت ملی را از طریق سیاست یکسانسازیتقویت و تحکیم نماید،اما بلافاصله پس ازاینکه قدرت قاطبه رضا شاه از صحنه جامعهایرانی محو شد،لایههای هویتی بومی ومحلی و زبانی جامعه ایرانی مجال حضور و عرض اندام یافتند و به تضعیف وحدت ملیمنجر گردیدند که از آن جمله میتوان ازاعلام خودمختاری آذربایجان توسط جعفرپیشهوری و خودمختاری کردستان توسطقاضی محمد یاد کرد.
با عنایت به مبانی و چارچوب نظری ودادههای تاریخی میتوان به نکات تکمیلیدیگری نیز اشاره کرد که در نسبتسنجیهویت ملی و وحدت ملی در ایران واجداهمیت زیادی هستند و میبایست درپژوهشهای دیگر مورد توجه و بررسیمحققان قرار گیرند: الف)هویت ملی ایرانی ریشه در تاریخکهن این سرزمین دارد و برخلاف اکثرهویت های ملی که در رویارویی با یک«غیر»و«دیگری»شکل گرفتهاند،تحت تأثیرتعاملات اجتماعی درونی و در غیاب نیرویبیرونی ایجاد گردیده است."